شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
نظر به روی تو کوری چشم اعدا را گ |
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب ک |
کس ندیدست آدمیزاد از تو شیرینتر سخن
شکر از پستان مادر خوردهای یا شیر را چ |
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت ت |
تو دل دادی و دل دارت به یار دیگری دل داد
عجب دلدار بازاریست بیا دل داده دل دار م |
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد ب |
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست ف |
فردا که خلایق را دیوان جزا باشد هرکس عملی دارد، من گوش به انعامی ه |
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کو شنید گفتا لله در قائل پ |
پس از چندین شکیبایی،شبی یا رب توان دید
که شمع دیده افروزیم،در محراب ابرویت ج |
اکنون ساعت 06:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)