در میخانه ام بگشا که هیچ از خانقه نگشود
گرت باور بود ورنه سخن این بود وما گفتیم |
من خود چه كسم اي همه را تو محبوب من دست همي زنم تو پايي مي كوب |
باز پرسيد کان نشيمن شوم
چه زمين است وز کدامين بوم |
من سيه در سيه چنان ديدم
کز سياهي ديده ترسيدم |
ماندم از کار خويش سرگشته
دهنم خشک و ديدهتر گشته |
هر دم آشوبي اينچنين ميکرد
اشتلمهاي آتشين ميکرد |
دست خود را به من ده از سر پاي
ديده برهم ببند و باز گشاي |
يک درم وار ديد نور سپيد
چون سمن بر سواد سايه بيد |
در صحن سپهر گردد آيينهي چين
از روزي تو کم نشود يک سر موي |
يک گام زخود برون نه و راه ببين
اي جان جهان تو راه اسلام گزين |
اکنون ساعت 08:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)