مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم لا تذرنی فردا آمد |
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت |
ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند |
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد |
دارم امید عاطفتی از جانب دوست |
دوش می آمد ورخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود رسم عاشق کشی وشیوه شهر آشوبی جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود |
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ |
آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سرتاقدمش چون پری هز عیب بری بود اوقات خوش آن بود که با دوست به سرشد باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود |
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم |
اکنون ساعت 10:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)