پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

bigbang 05-11-2010 09:55 AM

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

Omid7 05-11-2010 10:03 AM

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

bigbang 05-11-2010 10:28 AM

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

raha_10 05-11-2010 10:39 AM

شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار منست

Omid7 05-11-2010 10:49 AM

شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

raha_10 05-11-2010 10:58 AM

سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

Omid7 05-11-2010 11:02 AM

خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر ازین عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی

bigbang 05-11-2010 11:10 AM

آینه چون نقش تو بنمود راست - خود شکن آیينه شکستن خطاست

فرانک 05-11-2010 02:37 PM

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

Omid7 05-11-2010 07:31 PM

عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی
هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد

bigbang 05-12-2010 06:31 AM

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیرلی کز بلا نپرهیزد

Omid7 05-12-2010 08:30 AM

عاشق آنست که بی خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقص کنان می‌آید

bigbang 05-12-2010 09:49 PM

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

فرانک 05-13-2010 07:41 AM

حافظا با درد او میسوز و بی درمان بساز
زانکه درمانی ندارد در بی آرام دوست

رزیتا 05-13-2010 08:37 AM

حافظ جناب پیر مغان جای دولت
من ترک خاکبوسی این در نمی کنم

Omid7 05-13-2010 08:49 AM

سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

رزیتا 05-13-2010 08:52 AM

عشق تو نهال حیرت آمد
وصل تو کمال حیرت آمد

Omid7 05-13-2010 08:54 AM

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

رزیتا 05-13-2010 07:58 PM

همچو چنگ ار به کناری ندهی کام دلم
از لب خویش چو نی یک نفسی بنوازم

Omid7 05-13-2010 08:03 PM

بشتو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
از نیستان تا مرا بریده اند
در نفیرم مرد و ن نالیده اند

فرانک 05-13-2010 10:20 PM

چون میرود این کشتی سر گشته که آخر
جان در سر آن گوهر یکدانه نهادیم

Omid7 05-13-2010 10:40 PM

گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
عاشقان زمره ارباب امانت باشند
لاجرم چشم گهربار همان است که بود

MAHDI 05-15-2010 03:55 AM

امروز فغان عاشقان را
بشنو که تو را زیان ندارد


هر ذره پر از فغان و ناله ست
اما چه کند زیان ندارد



Omid7 05-15-2010 08:04 AM

لب فروبسته ام از ناله و فریاد ولی
دل ماتمزده در سینه من نوحه گر است

ساقي 05-15-2010 02:50 PM


گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
اي بسا باغ و بهاران كه خزان من و توست

اين همه قصه ي فردوس و تمناي بهشت
گفت و گويي و خيالي ز جهان من و توست

Omid7 05-15-2010 03:49 PM

نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟
بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد؟
به من که سوختم از داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟

ساقي 05-15-2010 03:54 PM

شراب با من افسرده جان چه خواهد کرد ؟
مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمر
غبار بادیه با کاروان چه خواهد کرد ؟
به باغ خلد نیاسود جان علوی ما
به حیرتم که در این خکدان چه خواهد کرد ؟
صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد ؟

Omid7 05-15-2010 03:58 PM

سرای خانه بدوشی حصار عافیت است
صبا به طایر بی آشیان چه خواهد کرد؟
ز فیض ابر چه حاصل گیاه سوخته را؟،
شراب با من افسرده جان چه خواهد کرد؟

ساقي 05-15-2010 04:12 PM

حافظ ميفرمايد:


بيا و کشتي ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شيخ و شاب انداز
مرا به كشتى باده در افكن اى ساقى
كه گفته اند نكوئى كن و در آب انداز
ز كوى ميكده برگشته ام ز راه خطا
مراد گر ز كرم با ره صواب انداز
بيار زان مى گلرنگ مشك بو جامى
شرار رشك و حسد در دل گلاب انداز
به نيم شب اگرت آفتاب مى يابد
ز روى دختر گل چهر رز نقاب انداز
اگر چه مست و خرابم تو نيز لطفى كن
نظر برين دل سرگشته ء خراب انداز
مهل كه روز وفاتم به خاك بسپارند
مرا به ميكده بر در خم شراب انداز

Omid7 05-15-2010 04:15 PM

آن ترک پری چهر که دوش ار بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

natanaeil 05-15-2010 04:33 PM

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا

آیلین 05-15-2010 04:47 PM

جایی که گذرگاه دل محزونست

آن جا دو هزار نیزه بالا خونست
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند

مجنون داند که حال مجنون چونست؟

saniz 05-15-2010 07:34 PM

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است شکنج طره لیلی مقام مجنون است

فرانک 05-15-2010 07:43 PM

اگر در دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی

saniz 05-15-2010 08:00 PM

مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست

فرانک 05-15-2010 08:43 PM

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

Omid7 05-15-2010 08:55 PM

خدا را ای رقیب امشب زمانی دبده بر هم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

آیلین 05-16-2010 12:03 AM

بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز برآن لب نرسید

topic_sun 05-16-2010 10:41 AM

باده لعل لبش کز لب من دور مباد
راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

raha_10 05-16-2010 11:15 AM

لب میالای به شعری که ندارد شوری
شاعری قدر تو داند که شعوری دارد


اکنون ساعت 06:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)