چارده ساله بتی چابک شیرین دارم
که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش چ |
چه عجب ملک دل ار ویران شد
همه دیدیم که معمار نداشت ع |
عشوه ای از لب شیرین تو دل خواست به جان
به شکر خنده لبت گفت مزادی طلبیم غ |
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است گ |
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری س |
ساقیا یک جرعه ای زان اب اتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز |
?
خاطرت کی رقم فیض پذیرت هیهات مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی ز |
زندگی هنگامه ی فریادهاست
سرگذشت درگذشت یادهاست ت |
تا چند همچو شمع زبان اوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش ن |
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند ل |
اکنون ساعت 07:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)