نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل بر کنی ل |
لب دريا، سحر گاهان و باران،
هوا، رنگ غم چشم انتظاران، نمي پيچد صداي گرم خورشيد، نمي تابد چراغ چشم ياران ع |
عمرم گذشت و قافله عشق برفت
موی سپید ماند و خاطرات زمان گ بده |
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد ط بده جونم |
طربسرای وزیر است ساقیا مگذار
که غیر جام می آنجا کند گرانجانی م |
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است ل |
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناهیم هنوز |
با ل شروع میکنم
لذت درد طلب بیشتر از مطلوب است نارسیدن به مطالب، ز رسیدن به بود ع |
عشق، شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد // ت |
تا درین باغی، به شکر این که داری برگ و بار
برگ میباید فشاند و بار میباید کشید ا |
اکنون ساعت 09:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)