یکی جام زرین به کف برگرفت
ز گشتاسپ آنگه سخن در برگرفت |
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد خود اختیار کند |
در حضور خارها هم ميشود يک ياس بود
در هياهوي مترسک ها پر از احساس بود |
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم |
مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من
کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد |
داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار
مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست |
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست |
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است |
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست
بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست |
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم وتخمی کاشتیم |
اکنون ساعت 10:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)