از خمستان جرعهای بر خاک ریخت جنبشی در آدم و حوا نهاد // ن |
اگر چه رسم خوبان تندخویست
چه باشد گر بسازد با غمینی |
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست // ن |
ناز دم مسیح گران است بر دلم
این خار را نگر که گرفته است خوی گل گ |
گفتی: کم سودای سر زلف بتان گیر، چندین چه نصیحت کنی؟ انگار گرفتم با توبه و تقوی تو ره خلد برین گیر من با می و معشوقه ره نار گرفتم // ... |
از بخت سبز چون شمع، صائب گلی نچیدیم
در اشک و آه شد صرف، یکسر وجود ما را ژ |
مشاعره با حروف انتخابی ( ژ )
ژاله به گلنار درآویختند لاله به شمشاد برآمیختند بر سر آن مشک فرو بیختند وز بر این در فرو ریختند // ب |
با عقل گشتم همسفر، یک کوچه راه از بیکسی
شد ریشه ریشه دامنم، از خار استدلالها ش |
شوری ز شراب خانه برخاست برخاست غریوی از چپ و راست // س |
ساقی قدحی شراب در دست
آمد ز شراب خانه سرمست د |
اکنون ساعت 06:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)