ماجرای من ومعشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام |
موج دریا را نباشد اختیار خویشتن
دست بردار از عنان گیر و دار خویشتن |
نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین |
نه از پیری مرا این رعشه افتاده است بر اعضا به آب روی خود چون ساغر سرشار می لرزم |
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و گریه سحری |
یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم |
مجوی در سفر بیخودی مقام از من
که در محیط، کمر باز میکند سیلاب |
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود |
دارد خط پاکی به کف از سادهدلیها
دیوانهٔ ما را چه غم از روز حساب است |
اکنون ساعت 10:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)