پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   پارسی بگوییم (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=63)
-   -   نام شناسی و ریشه واژه ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29749)

behnam5555 04-24-2011 09:40 PM



گاهی در زبان فارسی به واژگانی بر میخوریم که از زبان دیگری وارد شده اند و تغییر کرده اند و گاهی با همان معنی وگاهی معنی متفاوت رایج شده اند مثل

زپرتي :

واژة روسيZepertiبه معني زنداني است و استفاده از آن يادگار زمانقزاق‌هاي روسي در ايران است در آن دوران هرگاه سربازي به زندان مي‌افتاد ديگرانمي‌گفتند يارو زپرتي شد و اين واژه کم کم اين معني را به خود گرفت که کار و بار کسيخراب شده و اوضاعش ديگر به هم ريخته است.
هشلهف :
مردم براي بيان اين نظر که واگفت (تلفظ) برخي ازواژه‌ها يا عبارات از يک زبان بيگانه تا چه اندازه مي‌تواند نازيبا و نچسب باشد،جملة انگليسي (I shall haveبه معني من خواهم داشت) رابه مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگويند ببينيد واگويي اين عبارت چقدر نامطبوع است! واکنون ديگر اين واژة مسخره آميز را براي هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم ديگر نيز (چهفارسي و چه بيگانه) به کار مي‌برند.

چُسان فسان:
از واژة روسيCossani Fossaniبه معني آرايش شده و شيک پوشيده گرفته شدهاست.

شر و ور:
از واژة فرانسويCharivariبه معني همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شدهاست.

اسكناس:
از واژة روسيAssignatsiaکه خود از واژة فرانسويAssignatبه معني برگة داراي ضمانت گرفته شده است.

فکسني:
از واژة روسيFkussniبه معني بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه بهمعني بيخود و مزخرف به کار برده شده است.

نخاله:
يادگار سربازخانه‌هاي قزاق‌هاي روسي در ايران است کهبه زبان روسي به آدم بي ادب و گستاخ مي‌گفتندNakhalو مردم از آن براي اشاره به چيز اسقاط و به درد نخور هماستفاده کرده‌اند.

behnam5555 04-26-2011 07:58 PM


آب، روشنایی است

وقتیکه ظرف آبی، ناگهان و اتفاقی به روی زمین بریزد، به فال نیك می‌گیرند و می‌گویند: آب، روشنایی است؛ یعنی، ریختن آب، دلیل روخدادهای خوب و خیری خواهد بود. به همین دلیل است که روی سفرۀ هفت سین و سفرۀ عقد آب می گذارند. البته همیشه لازم نیست که آب اتفاقی روی زمین بریزد بلکه می توان آن را عمداً روی زمین ریخت، مثلاً وقتی کسی به مسافرت می رود، پشت سر او آب می ریزند.


behnam5555 04-26-2011 08:01 PM


آب تا توی رودخانه است این همه سر و صدا دارد وقتی به دریا برسد ساكت می‌شود

کنایه
به کسی است که در جمعی آدم بالاتر از خودش نیست و او شروع می کند به لاف زدن و خالی بستن ولی وقتی شخص بالاتری وارد جمع می شود دهنش را می بندد.

behnam5555 04-26-2011 08:03 PM

آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته

این
ضرب المثل موقعی استفاده می شود که تو بدون علاقه مجبور به انجام کاری هستی. یعنی اینکه اصلاً مایل به انجام آن کار نیستی ولی مجبور هستی. دقیقاًمثل موقعی که خاله برایت آش پخته است، حتماً باید بخوری، حتی اگر بدمزه باشد، وگرنه خاله ناراحت می شود.

behnam5555 04-26-2011 08:07 PM


آش شله قلمکار است


آش شله قلمکار یک نوع آش ایرانی است.
ناصرالدین شاه قاجار نذر کرده بود که هر
سال در فصل بهار، یک روز دوازده دیگ آش پخته و بین مردم پخش کند. موقع پختن آش، چاپلوسان و کاسه لیسان اطراف شاه، آنقدر تلاش نوکرمنشانه می کردندو آنقدر هیجان بود ولی هیچ چیزی روی برنامه ریزی نبود؛ هیچ چیزی حساب وکتاب نداشت. بعد موقع پخش آش وضع هنوز بدتر می شد. هیچ نظمی وجود نداشت. بعدها آش شله قلمکار برای بی نظمی و بی برنامه گی ضرب المثل شد. این ضرب المثل در واقع مودبانۀ ضرب المثل خر تو خر، می باشد.


behnam5555 04-26-2011 08:10 PM


آب که سر بالا بره، قورباقه ابوعطا می خونه

آب طبیعتاً سرپائین می رود، نه سر بالا. ابوعطا یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی است (مثل ماهور، شوشتری، همایون ....). اگر روزی، روزگاری آب سربالا برود، قورباقه از خوشحالی آواز خواهد خواند. این ضرب المثل به این معنی است که اتفاق خیلی خوبی برای کسی رخ داده است و او به مرادش رسیده است و اینقدر خوشحال است که آواز می خواند.
اگر واقعاً دیدی یا شنیدی که قورباقه ای ابوعطا می خواند، زود برو پیش روانپژشک چونکه ممکن است حالت بدتر بشود و خدای نکرده عکس خودت را توی ماه ببینی.
امروزه (در قرن بیست و یکم) اگر آب سر بالا برود، قورباقه بندری می خواند

وقتیکه جوانی زیاد به دانش و معلومات و اطلاعات اندکش می نازد، بویژه وقتی جلوی پیری دنیا دیده، اظهار فضل می کند، می گویند آب که سر بالا میره (فردی که پیر شده)، قورباغه یعنی آن جوان (باقورقور کردن/ فضل فروشی اش) ابوعطا میخواند.


behnam5555 04-26-2011 08:12 PM

آستین نو پلو بخور

روزی ملانصرالدین را در یک مهمانی راه نداند، چونکه لباسهای کهنه پوشیده بود. ملا رفت به خونه اش و یک دست لباس شیک و نو پوشید و به جشن برگشت. به او اجازه دادند که وارد مهمانی بشود و خیلی هم به او احترام گذاشتند. موقع غذاخوردن، ملا یک لقمه به دهان خودش می گذاشت و یک لقمه در آستینش. با مهربانی به آستینش می گفت :
آستین نو پلو بخور


behnam5555 04-26-2011 08:16 PM

آب به سوراخ مورچه ریخته‌اند

موقعیکه در سوراخ مورچه آب ریخته می شود، همۀ مورچه ها میریزند بیرون. پس منظور ازاین ضرب المثل اینست که عدۀ زیادی یکهو می آیند بیرون و شلوغ پلوغ می شود. مثل وقتی که یکدفعه عدۀ زیادی از تو سینما بیرون میاند.


behnam5555 04-26-2011 08:23 PM


احساس بالاتر از دلیل است

دلیل و برهان هر قدر هم قاطع و مستدل باشد ، نمی تواند جای احساس را بگیرد. همیشه دلیل و برهان دون احساس، و احساس بالاتر از دلیل است. این عبارت- البته در میان اهل اصطلاح وعرفان-هنگامی مورد استفاده و استناد قرار میگیرد که متکلم در پیرامون رد و نقص مسایل مسلم و بدیهی اقامه دلیل کند. یعنی همان کاری را که اهل جدل و سفسطه انجام می دهند و هدفشان اقامه دلیل است، نه قانع کردن مخاطب.
عبارت بالا از تاریخی ضرب المثل شد که فیلسوف شرق
و صاحب کتاب اسفار، ملاصدرای شیرازی با ذکر شاهدی بارز و آشکار به حقیقت احساس و رد دلایل سوفسطایی پرداخت، چه احساس فلسفه سوفسطایی بر اصل جدل وسفسطه و قلب حقایق از طریق اقامه دلایلی که رد آن دلایل خالی از اشکال نیست استوار می باشد
می گویند روزی ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه درس می داد . غفلتأ فکری به خاطرش رسید و رو به شاگردان کرد و گفت: « آیا کسی می تواند ثابت کند آنچه در این حوض است آب نیست؟» چند تن از طلاب زبر دست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصی از قیاس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره یا مخاطب است نه قانع کردن او ، ثابت کردند که در آن حوض مطلقأ آب وجود ندارد و از مایعات خالی است! ملاصدرا با تبسمی رندانه مجددأ روی به طلاب کرد و گفت:« اکنون آیا کسی هست که بتواند ثابت کند در این حوض آب هست؟» یعنی مقصود این است که ثابت کند حوض خالی نیست و آنچه در آن دیده می شود آب است. شاگردان از سئوال مجدد استاد خود ملاصدرا در شگفت شده جواب دادند که با آن صغری و کبری به این نتیجه رسیدیم که در حوض آب نیست، حال نمی توان خلاف قضیه را ثابت کرد و گفت که در این حوض آب هست... فیلسوف شرق چون همه را ساکت دید سرش را بلند کرد و گفت: « ولی من با یک وسیله و عاملی قویتر از دلایل شما ثابت می کنم که در این حوض آب وجود دارد.» آن گاه در مقابل چشمان حیرت زده طلاب کف دو دست را به زیر آب حوض فرو برد و چند تا مشت آب برداشته به سر و صورت آنها پاشید . همگی برای آنکه خیس نشوند از کنار حوض دور شدند . فیلسوف عالیقدر ایران تبسمی بر لب آورد و گفت« همین احساس شما درخیس شدن بالاتر از دلیل است...»

behnam5555 04-26-2011 08:32 PM

از بیخ عرب شد

درزمانهای قدیم، اعراب به ایران حمله کردند و فرهنگ، زبان و از همه بدتردینشان را به مردم ایران تحمیل کردند. فرهنگ آریایی از همه لحاظ از فرهنگ عربهای نیمه وحشی پیشرفته تر بود.
زبان
پارسی شیرین تر از زبان دلخراش عربی بود. ولی از آنجایی که پارسیان قدرت مبارزۀ علنی بر علیه حاکمان بی رحم عرب را نداشتند، اعتراضات خودشان را درلابلای ضرب المثل ها بیان می کردند. عربها که نه سواد درستی داشتند و نه شعور حسابی، منظور آریایی ها را نمی فهمیدند.
برخی چاپلوسان بلافاصله زبان
عربی را یاد گرفتند و در لابلای پارسی حرف زدن، برای خودنمایی از لغات عربی استفاده می کردند. مردمان وطن پرست آنموقع برای مسخره می گفتند: «فلانی ازبیخ عرب شده» یعنی اینکه اصل و نصب آریایی بودن را فراموش کرده است و خ....مال عربها شده است
.
امروزه به هر حال عربها پیروز شدند و نژاد آریایی (ایرانیان باستان) از بین رفت. ایرانیان کنونی مخلوطی هستند از عرب ها و عجم ها.
خط فارسی کاملاً از بین رفت و حالا مردم زبان فارسی (پارسی) را با خط عربی می نویسند. دین سطح بالای زرتشتی از بین رفت و به جایش خرافات کهنۀ عربی جاگزین شد. حتی کلمات پارسی روزبروز از بین می روند و بجایش کلمات عربی قرار داده می شود.

این اصطلاح بیشتر در جنوب ایران استفاده می شود و توهین به حساب میاید.



اکنون ساعت 12:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)