از چنگ منش اختر بدمهر به دربرد
آری چه کنم دولت دور قمری بود |
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد |
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار بازآید |
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار ازین بیابان وین راو بی نهایت |
سارا جان بايد با « د » ميگفتي... توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم ... |
مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم لا تذرنی فردا آمد |
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست |
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما |
از وجودم قدری نام و نشان هست که هست
ورنه از ضعف در آنجا اثری نیست که نیست |
تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود |
اکنون ساعت 08:15 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)