ذکر خدا را می کنم من از زبانی بی نوا
ژرفای عشق پاک او برده مرا سوی فنا پ |
بي تو مهتاب شبي ، باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم شدم آن عاشق ديوانه كه بودم // م |
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد ن |
نصاب حسن در حد کمال است
زکاتم ده که مسکين و فقيرم // ي |
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد ب |
برسر آنم که گر زدست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید ک |
کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری
کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد د |
درمیان آب و آتش همچنان سرگرم توست
این دل زار نزار اشک بارانم چو شمع ل |
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب //... |
اين دل كه تو داري همه از آهن و سنگ است
ديوانه تو كي پي نام و پي ننگ است تنها نه ملنگ است كه از ساز تو رقصد عالم همه از ساز تو در رقص و ملنگ است // 0000 |
اکنون ساعت 06:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)