پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

فرگل 04-10-2012 12:53 PM

ترانه مي دونم « فرزاد فرزين » آلبوم شليك

وقتی که تو نیستی
تنها می مونم
از همه ی دنیا دست می کشم
جای دوتا مون گریه می کنم
جای دوتامون نفس می کشم
این که اسمش زندگی نیست
من بدون تو دیونه ام
به هوای تو نشسته ام
ولی می دونم
می دونم
واسه من دیگه توی قلب تو جای نیست
می دونم
دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست
تا وقتی که بی تو بارون توی کوچه ها میباره
می دونم
تنهایی من و تنها نمیزاره
اخرش یه روز قلب تو دیگه
حتی اسمم و از یاد می بره
پنجره ها رو باز می کنی تو
خاطرام و باد می بره
این که اسمش زندگی نیست
من بدون تو دیونه ام
به هوای تو نشسته ام
ولی می دونم
می دونم
واسه من دیگه توی قلب تو جای نیست
می دونم
دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست
تا وقتی که بی تو بارون توی کوچه ها میباره
می دونم
تنهایی من و تنها نمیزاره

hossein 04-10-2012 01:23 PM

رقاصه های شب
 

بیچاره روز

که شب اورا

میان بسترسرخش به مرگ سپرد
و قطره های خونش باقی ماند
به روی دستان شب
تا دلیلی باشد برای خونخواهی روز..
دریغا و دردا
که رقاصه های بزم شب شدند و
ستاره نام گرفتند...........................................

yad 04-11-2012 10:32 AM

اگر گریه کنی که آفتاب را از دست داده ای
ستارگان را نیز
از دست خواهی داد!

از شعله
به پاس روشنایی اش
سپاس گذاری کن،
اما چراغ دان را نیز
که همیشه صبورانه در سایه می ایستد
از یاد مبر!

ای سبزه کوچک
گام های تو کوتاه است
اما زمین زیر پای توست

” آب هایم را همه
سر خوش و شاد
می بخشم
اگر چه اندکی از آن
تشنگان را سیراب می کند.”
آبشار چنین می خواند.


هر کودکی
با این پیام
به جهان می آید
که خدا
هنوز
از انسان نومید نیست.

” تو قطره بزرگ شبنمی
زیر برگ نیلوفر
و من قطره ای خرد
روی آن.”
این را شبنم به دریاچه گفت.

شامگاه
به خورشید گفت:
” تو نامه عاشقانه ات را
برایم به ماه بفرست،
و من پاسخ هایم را با اشک
بر علف ها خواهم گذاشت.”



آناهیتا الهه آبها 04-12-2012 03:15 PM

متن ترانه "لحظه ها"- معين
 
لحظه‌هارو با تو بودن
در نگاه تو شکفتن
حس عشق رو در تو دیدن
مثل رویای تو خوابه
با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تورو خوندن
تا همیشه تورو خواستن
مثل تشنگی آبه
اگه چشمات من رو می‌خواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات می‌سپردم
اگه اسمم رو می‌خوندی
دیگه از یاد نمی‌بردم
اگه با من تو می‌موندی
همه دنیارو می‌بردم
بی تو اما سرسپردن
بی تو و عشق تو بودن
تو غبار جاده موندن
بی تو خوب من محاله
بی تو حتی زنده بوندن
بی هدف نفس کشیدن
تا ابد تورو ندیدن
واسه من رنج و عذابه

اگه چشمات من رو می‌خواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات می‌سپردم
اگه اسمم رو می‌خوندی
دیگه از یاد نمی‌بردم
اگه با من تو می‌موندی
همه دنیارو می‌بردم
توی آسمون عشقم
غیر تو پرنده‌ای نیست
روي خاموشی لبهام
جز تو اسم دیگه‌ای نیست
توی قلب من عزیزم
هیچ کسی جایی نداره
دل عاشقم بجز تو
هیچ کسی رو دوست نداره

اگه چشمات من رو می‌خواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات می‌سپردم
اگه اسمم رو می‌خوندی
دیگه از یاد نمی‌بردم
اگه با من تو می‌موندی
همه دنیارو می‌بردم
لحظه‌هارو با تو بودن
لحظه‌هارو با تو بودن

mohammad.90 04-14-2012 10:52 AM

بشکن بشکن --شهره
 
بشکن بشکن


هر چی می شکنی بشکن
ولی دل منو نشکن
واسه پرنده عشقت
پر پریدنو نشکن
دل شکستنم اندازه داره
تک نشستنم اندازه داره
بذار نگات کنم به روی عاشق
آخه در بستنم اندازه داره
باغ گلدون و بشکن
گل بی گلدون و بشکن
قهر اینو اونو بشکن
دل دیگرونو نشکن
جام می منو بشکن
شاخه نسترن و بشکن
عهد دشمن و بشکن
اما دل منو نشکن
دل شکستنم اندازه داره
تک نشستنم اندازه داره
بذار نگات کنم به روی عاشق
آخه در بستنم اندازه داره
آخه در بستنم اندازه داره

یلدا جوون 04-14-2012 01:46 PM

یه روز پرسیدمش با بی قراری به غیر از من کسی را دوست داری؟

میان اشک هایش شرمساری،میان گریه هایش گفت:آری:53:

یلدا جوون 04-14-2012 01:52 PM

باز امشب غزلی کنج دلم زندانیست

آسمان شب بی حوصله ام طوفانیست

هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد

های های دل دیوانه ی من پنهانیست{پپوله}

mohammad.90 04-14-2012 03:17 PM

اومدی - شهره
 
اومدی


اومدی اومدی اومدی چه خوب کردی اومدی
روزای خالی دلمو غروب کردی اومدی
اومدی وقتی که اشکم لحظهء چکیدنش بود
وقتیکه غنچهء لبهام صبح خوب چیدنش بود
اومدی وقتیکه بارون میومد رو طاق ایوون
وقتیکه پرندهء عشق لحظهء رسیدنش بود

اومدی وقتیکه دلگیر بودم
تو خودم اسیر و زنجیر بودم
اومدی مثل یه خورشید اومدی
وقتی از بود و نبود سیر بودم

اومدی اومدی اومدی چه خوب کردی اومدی
روزای خالی دلمو غروب کردی اومدی

تو که اومدی هوای شب من رنگ سحر شد
اومدی با تپش عشق همه جا زمزمه سر شد
تو که اومدی بهار گونه هام رنگ دگر شد
گل تازه جون گرفته روی شاخه تازه تر شد

اومدی وقتیکه دلگیر بودم
تو خودم اسیر و زنجیر بودم
اومدی مثل یه خورشید اومدی
وقتی از بود و نبود سیر بودم

donya elahi 04-14-2012 08:58 PM

!دل تنگم

دل تنگِ خیلی چیزها 

دل تنگ این همه دل تنگی ها 

چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت 

!!!دل تنگم 

دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی 

دل تنگ این همه نبودن ها 

دل تنگ این همه دل تنگی ها 

دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست 

دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست 

و تمام هست هایی که نیست

yad 04-15-2012 04:35 PM

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشنهای زمستانی‌ات کنند

پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند

یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه‌ای است که قربانی‌ات کنند


اکنون ساعت 05:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)