شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها |
شب تا سحر می نغنوم وندرز کس می نشنوم
وین ره نه قاصد می روم کز کف عنانم می رود |
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز كان سوخته را جان ش و آواز نيامد |
اي بي وفا از غم بياموزي وفا
غم با همه بيگانگيش هر شب به من سر ميزند |
جمله فروغ آتشين تا به كيش نهان كنم از غم و اندهان من سوخت درون جان من |
او رفت وجان میپرورد این جامه بر خود میدرد سلطان که خوابش میبرد از پاسبانانش چه غم ... |
خواب مرا ببسته ای، نقش مرا بشسته ای
وز همه ام گسسته ای، بی تو بسر نمی شود |
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگويم شرح درد اشتياق |
قصد ايشان نهفته اسراري است
كه به ايمـــا كنند گاه اظـــــهار پي بري گـــر به رازشان داني كه هـمين است سر آن اسرار |
اسرار جهان، چنانکه در دفتر ماست گفتن نتوان، که آن، وبالِ سرِ ماست چون نيست در اين مردم نادان، اهلی نتوان گفتن، هرآنچه در خاطر ماست .... |
اکنون ساعت 12:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)