سر آن ندارد امشب كه بر آيد آفتابي
چه خيالها گذر كرد و گذر نكرد خوابي // ب |
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد و |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به ب |
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ار نی گوی به میقات بریم ش |
شدم که بوسه زنم بر درش ادب گفتا
به بوسه خاک در یار خوار نتوان کرد |
؟؟
گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد ناله فریادرس عاشق مسکین آمد گ |
گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟
ور شدم مست از شراب عشق یکباری چه شد؟ ز |
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت ک |
کی بو که فروشد لب او بوسه به جانی؟
کز بوک و مگر جان خریدار برآمد د |
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم غ |
اکنون ساعت 04:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)