توئی که لعل تو دست از عقیق کانی برد
فراقت از دل من لذت جوانی برد |
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست |
تو بدلق پارهپاره کم نگر
که سیه کردند از بیرون زر |
راهيست راه عشق كه هيچش كرانه نيست
آنجا جز آن كه جان بسپارند چاره نيست هرگه كه دل به عشق دهي خوش دمي بود در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست |
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است |
تو نیز دل کبابی درمان ز درد یابی
گر گرد درد گردی فرمان من گرفته |
هــر آنـچـه در زمــانه درد دل بود
یکی کردند و عشقش نام کردند |
دلا دايم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به |
هر چیز که بشکند ز بها افتد و لیک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است |
تفته چو شمعم زبان سیاه چو شمعی
کز تف گریه گذار در لگن آورد |
اکنون ساعت 08:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)