گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب ذ |
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود ح |
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم ض |
ضعیف و ناتوان گشته ام
خدایا مددی :d ش |
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت غ |
غم زمانه که هیچش کران نمیبینم
دواش جز می چون ارغوان نمیبینم م |
مکن از خواب بیدارم خدارا
که دارم خلوتی خوش با خیالش ش |
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت ث |
ثلث دین من دیده یار است
عاشقم من دین بسیار است چ |
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست س |
اکنون ساعت 12:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)