![]() |
صدا كن مرا –صداي تو خوب است-صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است-كه در انتهاي صميميت حزن مي رويد-در ابعاد اين عصر خاموش-من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنها ترم-بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است-و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي كرد-و خاصيت عشق اين است-كسي نيست بيا تنهايي را بدزديم –آنگاه ميان دو ديدار تقسيم كنيم...-
|
نقل قول:
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا اون نشان ندارد نقل قول:
نمیشد فهمید که از شاعری معاصر و بزرگ نیست این یه مصرع : بلکه باران بشوید از جانم گناهم فکر کنم 2 تا میم انتهایی جان و گناه رو بهتر بود اینطور تغییر میداد : بلکه باران بشوید ز تن بار گناهم (یا به جای تن همون جان رو میگفت) چون گناه رو به حاطر قافیه بالاییش نمیشه تغییر داد نقل قول:
خانم دده بالا(هایده) خیلی خوب این رو به آواز در اوج میخونه قبل از ایشون هم یکی از خانمهای خواننده ی سنتی که خیلی خوب میخونن این رو خونده (متاسفانه یادم نیست) اما به نظر من خانم هایده بهتر اجرا میکنن (اگر اشتباه نکنم خانوم روح انگیز ) نقل قول:
نقل قول:
ای بی وفا وفا ز غم بیاموز با این همه بیگانگی هر شب به ما سر میزند من غمی نمیشناختم غم کجا بود با غم بیگانه بودم رها و آزاد و شاد بودم از گاه آشنایی با تو غم به سراغ من اومده پس من با غم آشنا شدم و حالا تو رفتی و نیستی تویی که نزدیک بودی و باید میبودی کسی که باید اون هر شب به ما سر میزد رفت و نیست و اون بیگانه ای رو که با ما آشنا کرد هر شب به سراغمون میفرسته .... غم وظیفه خودش رو بدون خلف وعده انجام میده هر شب سراغ من میاد پس وفاداره و به عهدش وفا میکنه کاش تو هم وفا رو از غم یاد میگرفتی... |
درستش اینه:
از غم نیاموزی چرا؟ رسم وفا... ای بی وفا غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند |
دیشب به در خانه یار رفتم مست
انگشت به در زدم... گمان کردم هست همسایه سر از خانه برون کرد و گفت: او ماه عسل رفته!... و پنجره بست ضدحال به این میگن[IMG]****************************/244.gif[/IMG] حال کنید[IMG]****************************/247.gif[/IMG] |
رفتنت را ديدم تو به من خنديدي آتش برق نگاهت دل من آتش زد و مرا در پس يک بغض غريب در ميان برهوتي تاريک پشت يک خاطره سرد و تهي با دلي سنگ رهايم کردي و تو بي آنکه نگاهي بکني به دل خسته و آزرده من رفتنت را ديدم تا به آنجا که نگاهم سو داشت و تو در آخر اين قصه تلخ محو شدي باورم نيست که ديگر رفتي اشک من بدرقه راهت باد |
هر کدام غریب ایم در این روزگار
تو در دیار خود و من در دل تو به یاد خاطرات غبار گرفته به یاد دل ها جدا مانده و به یاد آنچه بودیم و آنچه نیستیم لحظه لحظه وجودم با یاد یار نازنینم می تپد و آرام می گیرد چه رویایی بود آن روزها و چه کابوس ست این دوران تا به کی در خواب و خیال ای کاش زمانه با سیلی خود مرا بیدار کند ... |
بزن بارون که داغونم
جنون عشق در خونم بزن پرپر کنم بارون که عمرم شد چنان مجنون بزن مست و خمارم کن چو آتیشت به بارم کن بزن دیوانه و مستم به امید تو بنشستم بزن بارون که دلخونم مثال لاله ی وحشی نشان عشق در خونم بزن بارون که گریونم برای چی چشام بازه نمی دونم...نمی دونم... |
اگه گریه بزاره مینویسم کدوم لحظه تورو از من جدا کرد نگو اصلا نفهمیدی نگو نه تو بودی اونکه دستامو رها کرد خودت گفتی خداحافظ تموم شد من و تو سهممون از عشق این بود؟ خود تو حرمت عشقو شکستی بریدی آخره قصه همین بود؟ اگه مهلت بدی یادت میارم روزایی رو که بی تو عین شب بود تموم سهمت از دنیا عزیزم بزار یادت بیارم یک وجب بود بهت دادم تموم آسمونو خودم ماهت شدم آروم بگیری حالا ستاره ها دورت نشستن منو ابری گذاشتی داری میری بیا برگرد از این بن بست بی عشق بزار این قصه اینجوری نباشه آخه بذر جدایی رو چرا تو چرا دستای تو باید بپاشه خداحافظ نوشتن کار من نیست آخه خیلی باهات ناگفته دارم اگه گریه بزاره می نویسم اگه مهلت بدی یادت میارم |
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ |
چيه دلم،گرفتي واسه چي داري گريه ميکني ؟ چيه دلم،شکستي واسه کي داري گريه ميكني چيه دلم، غريبيچي ديدي داري گريه ميکني ؟ ميگي گذاشته رفته ا وني که مثل نفس تو بود ميگي دلتُ شکستهاوني که همه ي کس توبود ميگي ديدي نموندش پاي همه ي حرفهايي که زده بود دل من ميدونم داري ديوونه ميشي امابازبي خيالشدل من ميدونم داري ويرونه ميشي اما بازبي خيالش |
اکنون ساعت 09:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)