در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب |
برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما |
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را |
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را |
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما |
آسمان بربست دست دشمنت، خونش بریز
گرچه خون خود در عروقش فعل نشتر میکند |
در دلم بنشستهای بیرون میا
نی برون آی از دلم در خون میا |
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبکرفتار میماند به جا |
اینت کاری مشکل و راهی دراز
اینت رنجی سخت و دردی بوالعجب |
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها |
اکنون ساعت 04:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)