این گل ز بر همنفسی میآید
شادی به دلم از او بسی میآید |
دایم ای عطار با اندوه ساز
تا ز حضرت امرت آید کالطرب |
بر قامت بزرگی او اطلس فلک
میزیبد ار بزرگی او تن دران دهد |
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه کنم سعی من ودل باطل بود |
در زیر بار منت پرتو نمیرویم
دانستهایم قدر شب تار خویش را |
ای آتش سودای تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سر سودای تو سرها |
ایدل چو زمانه میکند غمناکت
ناگه برود ز تن روان پاکت |
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت |
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد |
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است |
اکنون ساعت 12:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)