دلامون سهله حتی سایه هامونم
یه عمره عاشق و دنبال هم بودن ت |
تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست ف |
فرو رفت از غم عشقت دمم دم می دهی تا کی
دما را از من برآوردی نمی گویی برآوردم ی |
یک کنیزک دید شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه ج |
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست گ |
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است ل |
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو میان موی و بر به هیأت عاج ن |
نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پرزور، چون عسس ما را گ |
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد ر |
رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست
گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا ز |
اکنون ساعت 04:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)