کجاست ساقی مهروی که من از سر مهر
چو چشم مست خودش ساغر گران گیرد چ |
چنین گفت آن بزگ کار دیده
که بود او نیک و بد بسیار دیده ل |
لاف و عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند و |
واجب آید چونک آمد نام او
شرح کردن رمزی از انعام او ن |
امید
نه اميدي، كه ره جويم به تدبير نه تدبيري، از اين گرداب اندوه مرا درياي حسرت، موج در موج مرا صحراي محنت، كوه در كوه ق |
قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند غ |
محمل
غمت در نهانخانه ی دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه ام ناقه در گل نشیند ظ |
ظلم است در یکی قفس افکندن
مردار خوار و مرغ شکرخا را ض |
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندراین سایه قرار دل شیدا با شد س |
ساقی بیا که یار رخ پردهخ بر گرفت
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت ت |
اکنون ساعت 02:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)