این چنین قفل گران را ای ودود
کی تواند جز که فضل تو گشود |
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست |
تو دولت بین که تقدیر خداوند
مرا در دست بدخواهی نیفکند |
در بيابان جنون سرگشته ام چون گردباد
همدمي بايد مرا مجنون صحراگرد كو |
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند |
دست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را گرد در امید تو چند به سر دوانمش |
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت |
تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است
همواره مرا كوي خرابات مقام است |
تا کس امید جود ندارد دگر ز کس
آمد حروف سال وفاتش امید جود |
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا |
اکنون ساعت 03:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)