آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را |
آب چشمم که بر او منت خاک در توست
زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست |
تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا |
اگر نه گنج عطای تو دستگیر شود
همه بسیط زمین رو نهد به ویرانی |
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هرچه نه می طریق بیرون شو به در دست به از تخت فریدون صد بار خشت سر خم ز ملک کیخسرو به |
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است من جهد همیکنم قضا میگوید بیرون ز کفایت تو کاری دگراست |
توبه کند مردم از گناه به شعبان
در رمضان نیز چشمهای تو مستست |
تعالی الله یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندان خداوند |
در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی
در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا |
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را |
اکنون ساعت 05:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)