یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا |
اندیشه را رها کن اندر دلش مگیر
زیرا برهنهای تو و اندیشه زمهریر |
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند |
_:2:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ون در آن طلمت شب آب حیاتم دادند |
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند |
در آن هوا که خداوند شمس تبریزیست
نه لاف چرخه چرخست و نی سماواتست |
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند |
در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست
چنان رسد که امان از میان کران گیرد |
دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را |
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند |
اکنون ساعت 05:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)