سودای لب شکردهانان بس توبه صالحان که بشکست ای سرو بلند بوستانی در پیش درخت قامتت پست و |
ورچه ز چشم دوري در جان و سينه يادي گرچه به زير دلقي شاهي و كيقبادي د |
دلی که غیب نما هست و جام جم دارد ..... ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
ژ |
ژاله بر آن جمع ريخت روغن طلق از هوا
تا نرسد شمع را زآتش لاله عذاب ي |
یاد ایامی که در گلشن صفایی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم ر |
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین ف |
فريب جهان را مخور زينهار
كه در پاي اين گل بود خارها م |
ميرود با دگران و به قفا مينگرد
تا ببيند كه به سويش نگرانم، يا نه ه |
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا س |
سحر بر شاخسار بوستاني چه خوش مي گفت مرغ نغمه خواني بر آور هر چه اندر سينه داري سرودي ناله اي آهي فغاني ت |
اکنون ساعت 12:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)