در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم |
میخواره و سرگشته و رندیم و نظر باز
آن کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟ |
تا بـه دامـن ننـشیند ز نسیمـش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیسـت |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب |
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکناباد و گلگشت مصلی را |
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم |
مرا می بینی و دردم زیادت میکنی هر دم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم به سامانم نمی پرسی نمیدانم چه سر داری به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم... |
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر |
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید |
اکنون ساعت 07:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)