ياد باد آن كو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم |
ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |
از دست غيبت تو شکايت نمیکنم
تا نيست غيبتی نبود لذت حضور |
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت |
تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمی از نو به مبارک بادم |
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم |
مرغ سان از قفس خاک هوايی گشتم
به هوايی که مگر صيد کند شهبازم |
مده جام می و پای گل از دست
ولی غافل مباش از دهر سرمست |
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سينه چون در سيم آهن |
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
که نيست نقد روان را بر تو مقداری |
يارب از ابر هدايت برسان باراني
پيشتر زانكه چو گردي ز ميان برخيزم |
ميان مهربانان کی توان گفت
که يار ما چنين گفت و چنان کرد |
در كار گلاب وگل حكم ازلي اين بود
كاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد |
دل به رغبت میسپارد جان به چشم مست يار
گر چه هشياران ندادند اختيار خود به کس |
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت |
تکيه بر اختر شب دزد مکن کاين عيار
تاج کاووس ببرد و کمر کيخسرو |
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست |
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که میرويی |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشين درياب |
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت
ز جام غم می لعلی که میخورم خون است |
تسبيح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در اين عمل طلب از می فروش کن |
نگاری چابکی شنگی کله دار
طریفی مهوشی ترکی قبا پوش |
شب تنهاييم در قصد جان بود
خيالش لطفهای بیکران کرد |
درین خرقه بسی آلودگی هست
خوشا بخت قبای میفروشان |
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد |
دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد
چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن |
نرگس همه شيوههای مستی
از چشم خوشت به وام دارد |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
اگر نه باده غم دل ز ياد ما ببرد
نهيب حادثه بنياد ما ز جا ببرد |
در آن شمايل مطبوع هيچ نتوان گفت
جز اين قدر كه رقيبان تند خو داري |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
از آستان پير مغان سر چرا کشيم
دولت در آن سرا و گشايش در آن در است |
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |
ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش
پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را |
آن چه در مدت هجر تو کشيدم هيهات
در يکی نامه محال است که تحرير کنم |
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما |
آب و آتش به هم آميختهای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمدهای |
يا رب اين كعبه مقصود تماشاگه كيست
كه مغيلان طريقش گل و نسرين من است |
اکنون ساعت 12:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)