نگشود مرا ز یاریت کار
دست از دلم ای رفیق! بردار |
رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را
خود فاش بگو یوسف زرین کمری را |
ای پسته تو خنده زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند |
در شهر کی دیدست چنین شهره بتی را
در بر کی کشیدست سهیل و قمری را |
اي خوش آن شب ها كه با افسانه ميلي داشتي
درد دل مي گفتم و افسانه مي پنداشتي |
یافت شبی چون سحر آراسته
خواستهای به دعا خواسته |
هیچ تعبیر نمیدانمش این خواب که چیست
تو بفرمای که در فهم نداری ثانی |
یکدرمست آنچه بدو بندهای
یک نفست آنچه بدو زندهای |
یارب آن روی است و در پیرامنش بند کلاه
یا به گرد ماه تابان عقد پروین بستهاند |
در دل کس شفقتی از من نبود
هیچکسی را به کرم ظن نبود |
اکنون ساعت 04:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)