روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را |
ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا
گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا |
ای سهی سرو روان آخر نگاهی باز کن
تا به خدمت عرضه دارم افتقار خویش را |
آن یار، که در میان جان است
بر گوشهٔ دل نهاد ما را |
از مایه بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را |
از بس که بریخت اشک بر خاک
شد خاک ز اشک او مطیب |
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را |
از ساغر او گیج است سرم
از دیدن او جان است تنم |
می با جوانان خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را |
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش |
اکنون ساعت 05:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)