من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت خ |
خرم شد از ملاحت تو عهد دلبری
فرخ شد از لطافت تو روزگار حسن س |
سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخهای باشد ز لوح خال هندویت ج |
جویبار ملک را آب روان شمشیر توست
تو درخت عدل بنشان بیخ بدخواهان بکن ف |
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است |
تا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمن می وزد باد یمن ی |
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست ن |
نمی بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی ز |
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست غ |
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشن روی است و مشکین سایبان ابرو ژ |
اکنون ساعت 04:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)