از غم خبری نبود، اگر عشق نبود
دل بود، ولی چه سود اگر عشق نبود؟ |
دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت |
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت انتظار كو؟ |
ور نیست شراب بینشانیت
پس شاهد چیست این نشانها ور تو ز گمان ما برونی پس زنده ز کیست این گمانها |
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست |
تا جنگ کنند و راست آرند
تقدیر و قضای مستوی را سوفسطایی مشو خمش کن بگشای زبان معنوی را |
از این پرده برتر سخنگاه نیست
ز هستی مر اندیشه را راه نیست |
تا بیند این دو دیده صبح خدا دمیده
دام طلب دریده مطلوب گشته طالب |
بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواریست |
تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را |
اکنون ساعت 01:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)