دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا |
ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب |
بپای بوس تو دست کسی رسیده که او
چو آستانه بدین در همیشه سر دارد |
در همه عالم وفاداری کجاست
غم به خروارست غمخواری کجاست |
تا پیش بخت باز روم تهنیت کنان
کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو |
وصلت به آب دیده میسر نمیشود
دستم به حیلههای دگر درنمیشود |
در این در گه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه |
هرچند گرد پای و سر دل برآمدم
هیچم حدیث هجر تو در سر نمیشود |
دل و دینم دل و دینم ببردست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش |
اکنون ساعت 06:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)