گفتم اندر محنت و خواری مرا چون ببینی نیز نگذاری مرا // ش |
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت
چشم دریده ادب نگاه ندارد ت |
تا آفتاب روی تو مشکین نقاب بست جان را شب اندر آمد و دل در عذاب بست // ب |
برزخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب ا |
او چو سلطان به زیر پرده نشست دل تنها چو پاسبان برخاست // ز |
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدهست س |
ساقیا توبه شکستم، جرعهای می ده به دستم من ز می ننگی ندارم، میپرستم میپرستم // ... |
خوابم بشد از دیده در این فکر جگر سوز
کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت ج |
جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است // ح |
حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظر باز
بس طور عجب لازم ایام شبابست گ |
اکنون ساعت 05:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)