شبنم خود را به همت میبرم بر آسمان
در کمین جذبهٔ خورشید تابان نیستم |
مرا چون خليل آتشي در دل است
که پنداري اين شعله بر من گل است نه دل دامن دلستان ميکشد که مهرش گريبان جان ميکشد |
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
به زیر سایهٔ پل موسم بهار مخسب |
بی همگان به سر شود
بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود |
نبووووووووود؟
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم |
بود یا نبود خلاف دو تا پست پشت سر هم :d:d می بسازد جان و دل را بس عجایب کان صیام گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام |
خلافیش چند؟؟؟
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم |
من حاصل عمر خود ندارم جز غم در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم |
مرا دردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد |
دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا
که نماندست کنون طاقت بیداد مرا |
اکنون ساعت 08:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)