![]() |
متن ترانه "سلام آخر " ....احسان خواجه امیری
سلام آخر احسان خواجه امیری |
قاصدک از شاهرخ |
بر تربت حافظ ... خواننده: بانو دلکش
بر تربت حافظ بنشستم غمناک... یک عالم عشق خفته دیدم در خاک ای روح بزرگ ابدی ای حافظ اینک مددی به ما بفرست از افلاک ندهم دل خود به کسی نکنم پس از این هوسی ز درد من بکاهد اگر خدا بخواهد ز سر هوای تو به در کنم ز کوی تو دگر سفر کنم دگر فریب دل نمیخورم ز رنج عاشقی حذر میکنم ز درد من بکاهد اگر خدا بخواهد شبی بر تربت حافظ ببردم از تو شکایت ز روی صدق و ارادت بگفتم از تو حکایت مراد من که تو با صفا شوی ز بند خود پرستی رها شوی حذر کنی ز هر بند اگر خدا بخواهد اگر که اتش اه من زمانی افروزد وجود پرگنهت را به یک شرر سوزد بر ان سرم که دل خود به دست غم نسپارم مگر دو روز دنیا به کام دل به سر ارم ز درد من بکاهد اگر خدا بخواهد |
دلم از خیلی روزا با کسی نیست |
ترانه می دونم از آلبوم شلیک فرزاد فرزین
حتما" دانلودش کنید من که دوستش دارم // [SIZE="3"][COLOR="Green"]وقتی تو نیستی تنها می مونم از همه ی دنیا دست می کشم جای دوتا مون گریه می کنم جای دوتامون نفس می کشم این که اسمش زندگی نیست ، من بدون تو دیونه م به هوای تو نشسته ام ولی می دونم می دونم واسه من دیگه توی قلب تو جا نیست می دونم دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست تا وقتی که بی تو بارون توی کوچه ها میباره می دونم تنهایی من و تنها نمیزاره اخرش یه روز قلب تو دیگه حتی اسممو از یاد می بره پنجره ها رو وا می کنی تو خاطره خامو باد می بره این که اسمش زندگی نیست ، من بدون تو دیونه م به هوای تو نشسته ام ولی می دونم می دونم واسه من دیگه توی قلب تو جا نیست می دونم دیگه هیچی شبیه گذشته ها نیست تا وقتی که بی تو بارون توی کوچه ها میباره می دونم تنهایی من و تنها نمیزاره ساعت 1:21 بامداد 3 آدر 91 |
بازیچه.. |
|
بازگشته - بانو دلکش
آقا حسین متنی رو که نوشتید، خیلی دوست دارم خیلی شعر و آهنگش قشنگه.
******************************************************* بازگشته - بانو دلکش - آلبوم به کنارم بنشین -شاعرشم هم معینی کرمانشاهی امید جانم ز سفر بازآمد شکر دهانم ز سفر بازآمد عزیز آن که بی خبر به ناگهان رود سفر چو ندارد دیگر دلبندی به لبش ننشیند لبخندی چو غنچه ی سپیده دم شکفته شد لبم ز هم که شنیدم یارم بازآمد ز سفر غمخوارم بازآمد همچنان، که عاقبت پس از همه شب بدمد سحر ناگهان نگار من ، چنان مه نو آمد از سفر من هم ، پس از آن دوری بعد از،غم مهجوری یک شاخه ی گل ، بُردم به برش دیدم ، که نگارِ من سرخوش ، ز کنار من بُگذشت و به بر، یار دگرش وای، از آن گلی که دست من بود خموش و یک جهان سخن بود گل ، که شهره شد به بی وفایی زِ دیدن چنین جدایی ز غصه پاره پیرُهن بود |
به تو میرسم یقین تا به سینه ام قلب عاشقی هست |
شهزاده ی رویا
بانو عهدیه یه شب تو خواب ، وقت سحر(کلی خاطره دارم با این آهنگ ...برام یادآور حس های پر از رنگ بچگیم هست ...!) |
اکنون ساعت 04:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)