بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا اجز می و معشوق تمنا نکنی |
یا به خواب این دیده بود آن پر صفا
کرده بود اندر بغل دو سنگ را |
ای عنصر تو مخلوق از کیمیای عزت
وی دولت تو ایمن از وصمت تباهی |
یک چند به تقلید گزیدم خود را
نادیده همی نام شنیدم خود را |
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم |
میآمد یار مست و تنها تنها
با نرگس پرخمار رعنا رعن |
نشان موی میانش که دل در او بستم
زمن مپرس که خود در میان نمی بینم |
من گل آن آتشین با غم که در پیرامنش
برق عالم سوز دارد صد خطر از خار و خس |
سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
شکایت از که کنم خانگیست غمازم |
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را |
اکنون ساعت 08:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)