![]() |
|
دوستان عزیز هر کسی سلیقه ای داره |
این همه آشفته حالی .... از تو دارم - با صدای زنده یاد "دلکش"
1 فایل پیوست
:53: این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی ...ای بدوش افکنده گیسو از تو دارم ، از تو دارم این غرور عشق و مستی خنده برغوغای هستی ای سیه چشم سیه مو از تو دارم ، از تو دارم .................... این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را این تو بودی آشنا کردی به عشق این مبتلا را من که این حاشا نکردم ازغمت پروا نکردم دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته سوز من سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته .................... من خود آتشی که مـرا داده رنگ فنا میشناسم من خود شیوة نگه چشم مست تو را میشناسم دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان دین من دنیای من از عشق جاویدان تو رونق گرفته سوز من سودای من از نور بی پایان تو رونق گرفته .................... این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی ای بدوش افکنده گیسو از تو دارم ، از تو دارم این غرور عشق و مستی خنده برغوغای هستی ای سیه چشم سیه مو از تو دارم ، از تو دارم {پپوله} |
علامت سؤال - شادمهر
يه پنجره با يه قفس ، يه حنجره بی هم نفس |
نقاب
اي ﺑـﺎزﻳـﮕﺮ! ﮔـﺮﻳـﻪ ﻧـﻜـﻦ، ﻣـﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻮن ﻣـﺜﻞ ﻫـﻤﻴﻢ ﺻﺒﺤﻬﺎ ﻛﻪ از ﺧﻮاب ﭘﺎ ﻣﻴﺸﻴﻢ ﻧﻘﺎب ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲزﻧﻴﻢ ﻳﻜﻲ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻴـﺸﻪ و ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺪوش ﻳﻜﻲ ﺗﺮاﻧﻪﺳﺎز ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﻏﺰل ﻓﺮوش ﻛﻬﻨﻪ ﻧﻘﺎب زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺎ ﺷﺐ رو ﺻﻮرﺗﻬﺎي ﻣﺎﺳﺖ ﮔﺮﻳﻪﻫﺎي ﭘـﺸﺖ ﻧﻘﺎب ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻲ ﺻﺪاﺳﺖ ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺎ ﺧﻮدﻣﻮن ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﺑﺲ ﺗـﻨـﻬﺎ ﺑـﺮاي ﻳـﻚ ﻧـﮕـﺎه، ﺣـﺘﻲ ﺑـﺮاي ﻳـﻚ ﻧﻔﺲ ﺗﺎ ﻛﻲ ﺑﻪ ﺟﺎي ﺧﻮدِ ﻣﺎ ﻧﻘﺎبِ ﻣﺎ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﻪ؟ ﺗﺎ ﻛﻲ ﺳﻜـﻮﺗـﻮ رج زدن ﻧﻘﺶﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻨﻪ؟ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻳﻪ دﻓﻌﻪ ﻗـﺪ ﺑـﻜﺶ از ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎب از رو ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺮف ﻧـﺰن، رﻫﺎ ﺷﻮ از ﺣﻴﻠﻪي ﺧﻮاب ﻧـﻘﺶ ﻳـﻚ درﻳـﭽـﻪ رو رو ﻣـﻴﻠـﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻜﺶ ﺑﺮاي ﻳﻚ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺷﺪه ﺟﺎي ﺧﻮدت ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺶ ﻣﻲﺧﻮام ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮاﻧﻪ رو، رو ﺻﺤﻨﻪ ﻓﺮﻳﺎد ﺑﺰﻧﻢ ﻧـﻘـﺎﺑـﻤﻮ ﭘـﺎره ﻛـﻨـﻢ، ﺟـﺎي ﺧـﻮدم داد ﺑﺰﻧﻢ سیاوش قمیشی |
ای بداد من رسیده |
بی صداتر از همیشه در خودم شکسته ام
از همه بود و نبود و زندگی گسسته ام بگذر از کنار من، بر من چنین خیره نشو وای از آن روزی که بگشایم دهان بسته ام |
توی قاب خیس این پنجرهها عکسی از جمعهی غمگین میبینم، چه سیاهه به تناش رخت عزا! تو چشاش ابرای سنگین میبینم. داره از ابر سیا خون میچکه! جمعهها خون جای بارون میچکه! نفسام در نمیآد، جمعهها سر نمیآد! کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیآد! داره از ابر سیا خون میچکه! جمعهها خون جای بارون میچکه! عمر جمعه به هزار سال میرسه، جمعهها غم دیگه بیداد میکنه، آدم از دست خودش خسته میشه، با لبای بسته فریاد میکنه: داره از ابر سیا خون میچکه! جمعهها خون جای بارون میچکه! جمعه وقت رفتنه, موسم دلکندنه، خنجر از پشت میزنه, اون که همراه منه! داره از ابر سیا خون میچکه! جمعهها خون جای بارون میچکه! __________________ |
هاخونجای __________________ |
دیوار |
اکنون ساعت 01:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)