با اجازه من بان روناک جواب میدم
نگشاید دلم چو غنچه اگر ساغری از لبش نبوید باز |
زخاک من اگر گندم برآید از آن گر نان پزی مستی فزاید خمیر و نانبا دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید مولانا |
دل سوخت تمام از غم و آهي نكشيديم
آتش كه برافروخته شد دود ندارد |
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود |
دل صنوبریم همچو بید لرزانست
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر بر انگیزد |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
دادم به امید روزگاری بر باد
نابوده ز روزگار خود روزی شاد/ زان میترسم که روزگارم ندهد چندان که ز روزگار بستانم داد... |
دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم
نه عجــــــــــب که خـــــوبرویان بکنند بی وفایی |
یکدل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد |
اکنون ساعت 12:42 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)