خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت ن |
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد ر |
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را گ |
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است ل |
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب م |
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت ج |
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست ف |
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش ش |
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت ت |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد گ |
اکنون ساعت 09:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)