تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا |
رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت
لاله از خاکم و از کالبدم ناله بر آید |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمییت |
تا باد صبح دم زد از آن زلف و خط و خال
آتش گرفت عنبر و عود و عبیر را |
رسیدن بخیر آقا مهدی:)
این همه شعبدها عقل که می کرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد |
ممنون رزیتا خانوم :)
دلم در عهد آن زلف و بناگوش مبارک دید صبح و شام خود را |
رزیتا راست میگه
رسیدن بخیر آقا مهدی از این ورا:) اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است |
ممنون شکوفه خانوم
تا در پی دهانش بگذاشتم قدم را گفتم به هر وجودی کیفیت عدم را |
اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش
دارد همیشه توسن ایام زیر ران |
اکنون ساعت 09:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)