گر همچو من افتادهٔ این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی چ |
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود و |
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست ح |
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود ر |
راندی ز نظر، چشم بلا دیدهٔ ما را این چشم کجا بود ز تو، دیدهٔ ما را // ن |
نگارا، بی تو برگ جان که دارد؟
سر کفر و غم ایمان که دارد؟ د |
دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد زبان کز شکوهام پر زهر بود اکنون شکر دارد // ... |
ای دوست، تو مرا همه دشنام میدهی
من میکنم، دعای تو، این نیز بگذرد ز |
ز هر کس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هر کس را فزونتر مهر ، حسرت بیشتر دارد // م |
می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد
بهر یک جرعه میت این دم روان خواهیم کرد خ |
اکنون ساعت 12:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)