![]() |
دلم تنگ است
تو در ياد مني...
آسمان به آسمان...http://www.iranclubs.org/forums/images/smilies/u.gif كوچه به كوچه... رؤيا به رؤيا... هر جايي كه مي نگرم با مني ... ...اما... دلم برايت تنگ مي شود!!! |
همیشه با همیشه
در انتظار نیامدنت سکوت می کنم و از تو ............ می آیی ؟ نمی دانم اما خوب می دانم که نمی آیی و این قصه را به هیچکس نمی گویم حتی به تو امروز چقدر انتظار نیامدنت را کشیده ام باور کن شاید باور نکنی در ازدحام این همه آدم سخن گفتن را فراموش کرده ام .............. |
قلبي داري به وسعت دريا...
و بي نهايتي آسمانها... بايد منطقي باشم... حق داري كه دلت برايم تنگ نمي شود!!! __________________ |
آرام آرام،
آرام تر از تمام آرامه های کودکیم آمدی؛ و آرامشم را خط خطی کردی؛ و بعد آرام رفتی؛ وهیچ نفهمیدی درتمام این لحظه های آرام چه اضطرابی درمن موج می زد! کاش یک لحظه، جرات خواندن ناآرامی چشم هایم را داشتی! کاش یک لحظه، جرات بر هم زدن آرامشت را داشتم! __________________ |
برنگرد،
که بر نمی گردی تو هیچوقت نمی خواهم داشته باشمت،نترس فقط بیا در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تاببينمت دلم برای راه رفتنت تنگ شده است... |
گم کرده ام تو را
نیستی و من خوب می دانم این دل گرفته هر چقدر هم ببارد نه خزان تنهایی ام می شود بهار نه لوت سینه ام لاله زار و نه یأس واژه های ذهنم یاس سپید! اما بغض می شوم ببارم شاید به کنج آسمان دلم پیدا شوی رنگین کمانم! __________________ |
در سنت جلگهها نفاق افتاده است
اين منظره از هميشه طاق افتاده است يك جفت غزال و ببر با هم در دشت يك حادثه عشق اتفاق افتاده است |
برای شکستن من یه اخم کافیه نیازی به فریادت نیست
واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه نیازی به قهر نیست برای مردنم حرف رفتنت کافیه نیازی به انجامش نیست نمی خوام بین منو بین دلش جنگ بشه نمی خوام عشقی که اون نداره کم رنگ بشه من فقط یه چیزی از خدا می خوام واسه یک بارم شده دلش برام تنگ بشه !!! |
انگیزه آغاز من یک اتفاق ساده بود با سادگی هم می رسم روزی به پایان خودم |
تمام آنچه می خواهم …
گاهی تمام آنچه می خواهم، دفتری است برای از تو نوشتن، قلبی که اندوهم را بفهمد و دستی که گونه های ترم را نوازش دهد… |
اینجا در این خانه ی کوچکم هر چه به یادگار می نویسم برای توست ... لمس کن این کلمات را تا بدانی نبودنت چقدر آزارم می دهد ! لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بدانی چقدر جایت خالی است ... و من ...که آرامم ! زیر این آسمان سیاه هم لبخند میزنم هنوز ... چرا که انگار هزار سال است که تو هزار بار دستان یخ زده ی کوچکم را گرم می کنی ...! |
شكست پشت من از داغ بی تو بودن ها به روی شانه دل ماند بار دلتنگی درون هاله ای از اشك مانده سر گردان نگاه خسته من در مدار دلتنگی |
من دلم می خواد پیجرهارو رو به آسمان آبی باز کنم تا شاید روزنه امیدی را نزاره گر باشم:33:
|
دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را ، نثار من می كرد کسی که بی من ماند کسی که با من نيست كسي .......دگر كافيست _:2: |
سلام
این شعر وصف حال خیلی از ما ایرانیاست ----قشنگ بود |
يك بار ديگر بگذار بي ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برايت تنگ مي شود. روزهايي که تو را نمي بينم، به آرزوهاي خفته ام مي انديشم، به فاصله بين من و تو.... هر روز به خود مي گويم کاش شيشه عمر غرورم را شکسته بودم به تو مي گفتم که عاشقانه دوستت دارم تا ابد..... |
کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم... __________________ |
بعد از آنکه شب آمد و شب رفت ... ستاره ای در دستهایت گذاشتم و گفتم: «یادم تو را برای همیشه فراموش!» به خودم که آمدم، دیدم هم تو رفته ای و هم آن ستاره را از دست داده ام ! حالا ... هر چه بیشتر به دنبال آن ستاره بی آسمان می روم کمتر به دستهای تو می رسم ...! __________________ |
غرق در حیرتم از اینکه چرا؟؟ مانده ام زنده هنوز... گاهگاهی که دلم می گیرد ، پیش خود می گویم آنکه جانم را سوخت، یاد می آرد از این بنده هنوز سخت جانی را بین که نمردم از هجر مرگ صد بار به از بی تو بودن باشد گفتم از عشق تو من خواهم مرد چون نمردم هستم پیش چشمان تو شرمنده هنوز گر چه از فرط غرور ، اشکم از دیده نریخت بعد تو لیک پس از آن همه سال کس ندیده به لبم خنده هنوز گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت سال ها هست که از دیده ی من رفتی ،لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز دفتر عمر مرا ، دست ایام ورق ها زده است زیر بار غم عشق ، قامتم خم شد و پشتم بشکست در خیالم اما ، همچنان روز نخست ، تویی آن قامت بالنده هنوز در قمار غم عشق، دل من بردی و با دست تهی منم آن عاشق بازنده هنوز (آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش) گر که گورم بشکافند عیان می بینند زیر خاکستر جسمم باقی ست ، آتش سرکش و سوزنده هنوز حمید مصدق |
کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم... __________________ |
هنوز برام همونی همون نفس تو سینم
بگو تو بهترینی یا من عاشق ترینم یه طنین آشنا یه عطر دلربا دوباره چشمایی به رنگ کهربا باز تپشای دل بی پناهم باز تو و من بازم همون نگاه باز تو باز من بازم اون نگاه وقتی عطرت تو هوامه نفسات تو لحظه هامه چه جوری آروم بگیرم؟ وقتی هیشکی تو نمی شه تو نگات عشقه همیشه چرا تو حسرت بمیرم؟ هنوز برام همونی همون نفس تو سینم بگو تو بهترینی یا من عاشق ترینم نبودی ببینی دلی که می گفتی سنگ شده حتّی واسه بهونه گرفتنات تنگ شده منی که می گفتم بی تو شبم پر ستارست پس چرا دلم پی یه فرصت دوبارست؟ |
دلم تنگ اصت براي خنده هاي ساده مادر
دلم تنگ است براي كودكيهاي خويشتن دلم تنگ است براي سادگيهاي كودكانه دلم تنگ است براي بخشيدنهاي بي منت دلم تنگ است براي ادميت دلم تنگ است براي دوستيهاي ساده طفلان دلم تنگ است براي مردم تاريخ دلم تنگ است براي لحظه هاي از دست رفته دلم تنگ است براي نوازشهاي بابا دلم تنگ است براي گريه هاي كودك نوپا دلم تنگ است براي او ، خداوند يكتا دلم تنگ است براي دلتنگيهاي عاشق تنها دلم تنگ است دلم تنگ است دلم تنگ است دلم تنگ است براي دستهاي كودك تنها كه كنار جوي اب ميشويد دستان سياهش را و ميگويد به ما آقا سلام تقديم به دير عزيز به خاطر فعاليتهاي خوبش |
دلتنگم وتنها...
کاش پاره ابری میشد دلم و مهربانی می بارید و نگاهم را با نگاهش آشتی می داد آه که دوستت دارم چه کلام کاملی ست و من دلم چقدر تنگ دوست داشتنه... |
|
سهم من از دوري تو چيزي جز دلتنگي به اندازه درياها ،
نگاهي تاريك همچون شب هاي بدون مهتاب و لحظه هايي كه ثانيه به ثانيه ميگذرند نيست .پس اي دوست بشنو صداي دلتنگي مرا |
دلتنگم دلتنگم دلتنگم همین و همین و همین
|
می خندم ! دیگر تب هم ندارم داغ هم نیستم دیگر به یاد تو هم نیستم سرد شده ام سرد سرد ... می ترسم شاید دق کرده ام کسی چه می داند !!! __________________ |
شب ها که بغض می کنی __________________دنیا سکوت می کنه زمان به صفر می رسه زمین سقوط می کنه شب ها که بغض می کنی به مرز ِ مرگ می رسم به گریه کوچ می کنم ببین چقدر بی کسم دریایی از آرامشی من طرحی از خروش رود زیبا ترین شعر ِ جهان چشمای ِ غمگین ِ تو بود پشت کدوم ساعت شهر درگیر ِ این سفر شدی؟ چه دیر به هم رسیدیمو بی وقفه شکل ِ هم شدیم تو که به غنچه کردن َ گلای باغچه دل خوشی از عمق خاکستر شب چگونه شعله می کشی فرصت بده گریه کنم که بی نهایت عاشقم فکر گریز ِ از شب و طوفان این حقایقم بگو کجای ِ زندگی گم شده بودی عشق ِ من که خاطرات ِ من همه در تو خلاصه می شدن |
خدایا ما بنده هات چیزی داریم که تو نداری..........خدایا ما تو را داریم.
|
آسمان آبیست
ابری نیست غرق باران است اما کوچه ی دلتنگیم دست هایم ، دست گرمت را چه زیبا می کشَند روی بوم آرزوهای محال در خیالم سبز می رویی ولی... می رسد سبزینه هایت تا کجا؟ می کشی دست نوازش بر سر عابران کوچه های انتظار سبز می رویی دوباره خوب من مثل پیچک در نگاه زردشان تا کجای موج موج باورت گم شوم درجزر و مد این خیال؟ آنقدر غرق خیالت می شوم می سپارم چشم خود را دست ابر تا که خیس از اشک تبدارم کند نازنینم آرزویم را ببخش: گم شدم دنبال چشمان تو باز دست گرمت کاش پیدایم کند. __________________ |
دلم تنگ است
دلم از نامردميها تنگ است دلم تنگ است براي غربت گلها ميان شهر ما دلم تنگ است براي گفتن بابا سلام دلم تنگ است براي سرزنشهاي مادرم دلم تنگ است براي خنده اي يكنفس دلم تنگ است براي شادي يكرنگ با برادرها و خواهرها دلم تنگ است براي باور خود دلم تنگ است براي دوست داشتن هاي بي منت |
|
اين دل عاشق و دلتنگ تو را ميخواند ميزند سر به گل و سنگ تو را ميخواند روز و شب خواب تو بينم كه ز تو بازآيي ميزند غم به دلم چنگ ، تو را ميخواند هر نفس هر دم و هر بازدمم زخمه توست ميزند ضجه ، هر آهنگ تو را ميخواند بي تو در دل من زلزله اي بر پا شد اين گل پر پر خوش رنگ تو را ميخواند خانه كوچك قلبم به خدا جاي تو است اين دل ناخوش دلتنگ تو را ميخواند |
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است_:2:
|
دلم تنگ است براي ان پرنده
در كنار رود پهناور همان رودي كه ديدم باورم را همان باور كه من را برده تا اوج همان اوجي كه خدايم گفت با من همان من كه برده است ارام ارام مرا در قعر همان قعري كه در آن نيست يادي از خداوند |
هر روز گمم می کنی ...
هر روز پیدایم می کنند ! هر روز گم میکنم خود را ... پیدایت كه می کنم ... . . . نگاهت مي كنم ... خيره خيره خيره باورم نمي شود ... اينقدر عاشقم !!! |
دلم تنگ است براي نگاهم به خدا
دلم تنگ است از اين دنياي ساكن دلم تنگ است براي لحظه شادي دلم تنگ است براي دور هم جمع شدنهاي ماهي دلم تنگ است نميدانم چرا تنگ است فقط ميدانم دلم تنگ است براي باور سبزم |
وقتي قرار شد من بي قرار تو باشم " و تو تنها قرار زندگيم باشي از هر چه قرار غير از تو باشد خواهم گذشت....
|
با من امشب چیزی از رفتن نگو، نه نگو، از این سفر با من نگو، من به پایان می رسم از کوچ تو با من از آغاز این مردن نگو. ... |
چه زيباست به ياد تو با چشمهاي خسته گريستن چه زيباست هميشه در تنهايي تو را حس کردن چه زيباست در خيال با تو زندگي کردن عزيزم نام تو بر قلبم خالکوبي شده تا فراموشت نکنم . نازنين من همچون نفس کشيدن تو را بخاطر مي سپارم. يک روزه ديکه هم بدون تو گذشت
|
اکنون ساعت 05:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)