-
فلسفه
(
http://p30city.net/forumdisplay.php?f=104)
رزیتا |
10-29-2009 11:05 PM |
آزادی و اراده انسان
آزادی و اراده انسان
بدیهی است که انسان در عین آزادی برای ساختن اندامهای روانی خویش و تبدیل محیط طبیعی به صورت مطلوب خود و ساختن آیندهء خویش آنچنانکه خود میخواهد ، محدودیتهای فراوانی دارد و آزادیاش آزادی نسبی است ، یعنی آزادی در داخل یک دایرهء محدود است ، در داخل همین دایرهء محدود است که هم میتواند آیندهء سعادت بخش برای خود انتخاب کند و هم آیندهء شقاوت آلود .
محدودیتهای انسان
مهمترین عوامل محدودیت انسان عبارتند از :
1-وراثت
انسان با طبیعت انسانی به دنیا میآید . از آن جهت که پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید .
و از طرف دیگر ، پدر و مادرش انسان بودهاند ، او هم قهرا و جبرا مانند یک فرد انسان به دنیا میآید . و از طرف دیگر ، پدر و مادرش یک سلسله صفات موروثی خود را در فرزندشان به یادگار میگذارند که اینها نیز قهرا و جبرا همراه این افراد هست ، مانند رنگ پوست ، رنگ چشم ، خصوصیتهای جسمی که احیانا از چند پشت به ارث میرسد . انسان هیچ یک از اینها را برای خود " انتخاب " نکرده است بلکه جبرا وراثت اینها را به او داده است .
2-محیط طبیعی و جغرافیایی
محیط طبیعی و جغرافیایی انسان و منطقهای که در آن منطقه رشد و نما میکند ، خواه ناخواه یک سلسله آثار قهری بر روی اندام و روحیهء انسان میگذارد . منطقههای سردسیر و منطقههای گرمسیر و منطقههای معتدله هر کدام نوعی روحیه و اخلاق را ایجاب میکند ، همچنین منطقهء کوهستانی یا منطقهء صحرایی و غیره .
3- محیط اجتماعی
محیط اجتماعی انسان عامل مهمی است در تکوین خصوصیات روحی و اخلاقی انسان . زبان انسان ، آداب عرفی و اجتماعی ، دین و مذهب ، غالبا همان چیزی است که محیط اجتماعی بر انسان تحمیل میکند .
4-تاریخ و عوامل زمانی
انسان از نظر محیط اجتماعی تنها تحت تأثیر زمان حال نیست ، زمان گذشته و وقایع و حوادثی که در گذشته رخ داده است نیز در ساختن او تأثیر بسزایی دارد . به طور کلی میان گذشته و آینده هر موجودی رابطهء قطعی و مسلم بر قرار است .
گذشته و آینده مانند دو نقطهء جدا از یکدیگر نیستند ، بلکه مانند دو قطعه از یک جریان مداوماند . گذشته نطفه و هستهء آینده است .
طغیان انسان علیه محدودیتها
انسان در عین اینکه نمیتواند رابطهاش را با وراثت ، محیط طبیعی ، محیط اجتماعی و تاریخ و زمان بکلی قطع کند ، میتواند تا حدود زیادی علیه این محدودیتها طغیان نموده ، خود را از قید حکومت این عوامل آزاد سازد .
انسان به حکم نیروی عقل و علم از یک طرف ، و نیروی اراده و ایمان از طرف دیگر تغییراتی در این عوامل ایجاد میکند و آنها را با خواستهای عاملی برای محدود کردن آزادی انسان نام نبردیم . چرا ؟
آیا قضا و قدر الهی وجود ندارد و یا قضا و قدر عامل محدود کردن نیست ؟
قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلم است ، ولی عامل محدود کردن انسان نیست .
قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی دربارهء جریانات و حوادث ، و قدر الهی عبارت است از اندازه گیری پدیدهها و حوادث .
از نظر علوم الهی مسلم است که قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیما و بلا واسطه تعلق نمیگیرد ، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب میکند .
قضای الهی ایجاب میکند که نظام جهان نظام اسباب و مسببات باشد . انسان هر اندازه آزادی از ناحیهء عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیهء عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد ، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسببی جهان است .
بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمیرود . محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر ، همچنانکه آزادی ای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایرهء محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس و سیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آیندهء خویش را در دست گیرد .
منبع:کتاب انسان در قرآن ،
شهید مطهری
صفحه36-39
|
اکنون ساعت 11:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)