زکریا فتاحی |
07-08-2010 02:50 PM |
مرد ايراني به روايت يادمانهاي باستاني
مرد ايراني به روايت يادمانهاي باستاني
خبرنگار امرداد- فريد شوليزاده: «مرد در افق تاريخ»، مرد ايراني را بر پايهي يادمانهاي باستاني به نمايش درخواهد آورد. پس از برگزاري دو نمايشگاه «شكوه ايران» و «زن در گذر زمان» به كوشش موزهي ملي ايران، اينبار بهكوشش اين موزه، نمايشگاه «مرد در افق تاريخ» برپا خواهد شد.
دراين نمايشگاه كه در تالار موزهي آذربايجان در شهر تبريز، برپا ميشود، كوشش شده تا با بهنمايش درآوردن گسترهاي از يادمانهاي باستاني، نقش مرد در دورههاي گوناگون تاريخ فلات ايران به نمايش درآيد.
«مرد در افق تاريخ» كه از ۲۰تيرماه آغاز ميشود تا ١٤ امردادماه، پذيراي دوستداران فرهنگ و تمدن ديرپاي ايرانزمين خواهد بود. پيرامون برپايي اين نمايشگاه، همايشي نيز برگزار خواهد شد و از همهي کساني که در چند سال گذشته، يادمانهاي تاريخي خود را به موزههاي استان، پيشكش کردهاند، سپاسداري(:تقدير) خواهد شد.
نخستين انسان را با عشق آفريدم
در فرهنگ ايران باستان، پيرامون آفرينش نخستين انسان، آمده است كه «اهورامزدا»(:ذات نوربيپايان)، چون رنگينكماني بيانتها، نمايان شد، سر فرود آورد تا به روان كيومرس كه آن را از روشنايي و فروغ آسمان، آفريده بود، جسميت ببخشد و گفت نخستين انسان را با عشق آفريدم تا او نيز با اهريمن ناداني بجنگد. آنگاه كه كيومرس جانسپرد، از سرشت او گياهي ريواسگونه سربرآورد. بر آن گياه، دو شاخهي برابر و همسان بهسيماي دو انسان، روييدند، آن دو «مشي» و «مشيانه» پدر و مادر همهي پسران و دختران گيتي بهشمار ميآيند كه پور كيومرس، نخستين انسان اهوراآفريده هستند.
مرد و زن ايراني به يك گونه پاي در گيتي گذاردند
در كاويدن اين سخن، هنجار برابري زن و مرد رخ مينمايد. چه، مرد و زن ايراني به يك گونه و يكسان پاي در گيتي نهادند و دست در دست هم، تمدني چنين شكوهمند را پديد آوردند. يادمانهاي باستاني بهدستآمده در نجد ايران، از هزارهي ششم پيش از ميلاد مسيح، در خاستگاههاي شهريگري(:تمدن) فلات ايران همچون فارس، خوزستان و كرمان بهويژه دشتهاي شوشان، شهداد و جيرفت، خود گوياي اين سخن است. نقش مردان كوشندهي ايرانزمين بر سينهي اين يادمانها، سخنهاي بسيار با آيندگان دارد. مردان ايرانزمين، دوشادوش زنان از وراي هزارهها برخاسته و لحظهلحظه اين سرزمين كهن را با انديشه و كردار نيك آنچنان ساختهاند كه ايران كهن از پس هر سيلي ناجوانمردانهي چرخ روزگار، باز قامت راست كرده، شكوفا شده و بار ديگر به گُل نشسته است.
مردان ايرانزمين، تن خاكي را سپر بلاي سرزمين اهورايي خويش كردند و كيان اين خاك را بهتر از زر، چون جان خويش دربرگرفتند، تا اين سرزمين از گزند اهريمنان در امان بماند. چهرهي سرداران جانبركف كه سيمايشان بر جايجاي اين سرزمين كهن نقش بسته است، آرشها، سياوشها و آريوبزرنها نمودي از جوانان اين سرزمين اهورايي هستند.
«مرد در افق تاريخ»، قرار است نمايشي از اين نمودهاي تاريخي باشد.
|