![]() |
بخوان برای بهاران ...
چرا میان هیاهوی گرگها و تیغ تبر برای گلِّه و باغ ، برای جنگل و دشت به یُمن حال و هوای بهار و سرسبزی به یاد عشق و نشاط و امید و دلگرمی و یا فقط به هوای شکستن عادت که روح سبز تو را همچو یک حصار کهن به زردی و به سکوت و به رخوت پائیز کشانده و به لبش نیشخند زهرآگین نشسته است به تماشای آخرین پَرها که تا بریزد و امید تو تمام شود ... غزل نمی سازی؟! چرا نمی خندی؟! چرا نمی خوانی؟! چرا نمی بینی؟! -درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند- بخوان اگرچه نوایت حزین و غمگین است ولی شروع شکفتن ، و ابتدای بهار همیشه شیرین است ... بخوان که مرگ زمستان رسیده در راه است بهار شور انگیز بخوان برای بهاران سرود ناب رسیدن ترانه ی باران چکامه ای همه لبریز شور و شوق شکفتن و یا کلام دل آویز و نغمه ای تازه بخوان برای بهاران ... . |
بهار شد در میخانه باز باید کرد
بهار شد در میخانه باز باید کرد
بهاریه های امام خمینی (ره) عید نوروز http://img.tebyan.net/big/1388/12/20...1655126141.jpg باد نوروز وزیـــدهاست به کوه و صحرا جامه عیـــد بپـــوشنـــد، چه شاه و چه گدا بلبل باغ جنان را نبـــود راه به دوست نازم آن مطـــرب مجلـــس کـــه بود قبله نما صوفی و عارف ازین بادیه دور افتـادند جــام میگیر ز مطــرب، که رَوی سوی صفا همه در عید به صحرا و گلستان بروند من ســرمست، ز میخـــانه کنـــم رو به خدا عید نوروز مبارک به غنــــی و درویش یار دلدار، ز بتخــانـه دری را بـــگشا گر مرا ره به در پیر خــرابات دهی بــه سر و جان به سویش راه نوردم نه به پا سالها در صف اربـاب عمائم بودم تـا بـــه دلـــدار رسیدم نـــکنم باز خــطا بهار شد در میخانه باز باید کرد بهار شد در میخانه باز باید کرد به سوی قبله عاشق نماز باید کرد نسیم قدس به عشاق باغ مژده دهد که دل ز هردو جهان بی نیاز باید کرد کنون که دست به دامان سرو مینرسد به بید عاشق مجنون، نیاز باید کرد غمی که در دلم از عشق گلعذاران است دوا به جام میچاره ساز باید کرد کنون که دست به دامان بوستان نرسد نظر به سرو قدی سرفراز باید کرد قصیده بهاریه http://img.tebyan.net/big/1388/12/22...8424691121.jpg آمد بهار و بوستان شد اشک فردوس برین گلها شکفته در چمن، چون روی یار نازنین گسترده بادجان فزا، فرش زمرد بی شمر افشانده ابرپرعطا بیرون حد، در ثمین از ارغوان و یاسمن طرف چمن شد پرنیان وز اقحوان و نسترن سطح دمن دیبای چین از لادن و میمون رسد، هر لحظه بوی جان فزا وز سوری و نعمان وزد، هردم شمیم عنبرین از سنبل ونرگس جهان، باشد به مانند جنان وز سوسن ونسرین زمین، چون روضه خلدبرین از فر لاله بوستان گشته به ازباغ ارم وز فیض ژاله گلستان، رشک نگارستان چین از قمری و کبک و هزار آید نوای ارغنون و ز سیره و کوکو وسار، آواز چنگ راستین تا باد نوروزی وزد، هرساله اندر بوستان تا ز ابر آذاری دمد ریحان و گل اندر زمین بر دشمنان دولتت هر فصل باشد چون خزان بر دوستانت هر مهی بادا چو ماه فرودین. توجه: در بالا تنها بخش کوتاهی از این قصیدهٔ طولانی آوردهشدهاست. دوبیتیها این عید سعید عید اسعد باشد ملت به پناه لطف احمد باشد برپرچم جمهوری اسلامی ما تمثال مبارک محمد(ص) باشد این عید سعید عید حزب اللهاست دشمن زشکست خویشتن آگاه است چون پرچم جمهوری اسلامی ما جاوید به اسم اعظم اللهاست |
با شکر خندی به استقبال سال نو برو
با شکر خندی به استقبال سال نو برو |
جیک جیک های عاشقانه
جیک جیک های عاشقانه
بهاریه های نورزی (یک) http://img.tebyan.net/big/1388/12/33...0515728153.jpg پیچیده است در خود و زمین ناله می كند از درد زایش یك زایمان … فصلی كه سر سبد فصل های دیگر است دیده گشوده است در دامان مادرش زمین عمر سفید زمستان به سر رسیده است از راه رسیده است بهار با قامتی به بلندای درخشان كاج و دشت های یخ زده و خراب، كه بیدار گشته اند در گردش زمین و زمان … و روئیده است یك اتفاق سبز كوهها كه مشت مشت شده اند در كنار هم باران كه سرازیر می شود، باز می شود مشت های كوه و آب از شیار انگشتان دست كوه جاری می شود و من كه خودم را درمیان شیار انگشتان دست كوه گم كرده ام آن دور دستها، بستر زمین همه رنگین شده است و چشم كه می گشایم این همه زیبایی خیره كننده است! سرخ … سوسنی … نارنجی … گلابی … گلهای یاس و لاله و شقایق، كه بر دامن زمین سبز شده اند… بهاریه های نوروزی ( دو ) http://img.tebyan.net/big/1388/12/15...2013921062.jpg اینك شاخه های لخت درختان كه پر بار گشته اند جا داده اند یك زوج گنجشكی را كه سر داده اند جیك جیك های عاشقانه … و كشتمندی كه در زیر سایه درختی نشسته است قسمت می كند ضیافت ساده ی خوانی را با زن جوان سوگند می خورند به پیمان مقدسی كه با هم بسته اند گنجشكها جیك جیك های عاشقانه را از سر گرفته اند و ته مانده ای خوان را به منقار می كشند همه چیز زندگی را از سرگرفته و سبز شده اند و من مانده ام در قاب سبز رویاهای خویش كه در فراسوی دشت های سبز بیكران در انتظار رؤیت رویت همچنان به انتظار مانده ام … بهاریه های نوروزی ( سه ) آفتاب اینك اندك اندك جان گرفته است و حس برتری جویی اش یك بار دیگر بر سر زبانها افتاده است زمین دوباره آهنگ همنوا شدن با آفتاب سر داده است تا دشت های سبز به نفس نفس بیفتد … و آفتاب حقیقت سوزان و سوزاننده اش را به اثبات برساند و تو همچنان در هاله ای از ابهام فرو رفته ای … كه من باید حقیقتی را برایت روشن سازم كه چرا گنجشكها جیك جیك می كنند؟! گندمهای سبز به زردی گراییده اند و درختان تاراج حاصل عمرشان را به دست باغبان پیر به نظاره نشسته اند نامزدها، بیرحمانه گل ها را به یكدیگر هدیه می دهند آیا این برای تو كافی نیست؟ اگر گذرت به این طرف بیفتد، پنجره به رویت باز است یگانه درخت سرو وسط حویلی كه یادگار سالهای كودكی ماست می ترسم تا تو اگر بیایی، باد به بازی گرفته اش باشد همه چیز می خواهند خودشان باشد و من هنوز در رویاهایم با تو بودن را تجربه می كنم حالا شبحی مقابلم ایستاده كه بزرگ شده خاطرات كودكی ام است پیاله خالی قهوه در روزهای معتدل بهاری در انتظار قطرات باران است همه چیز رنگ عوض كرده است، حتی قهوه … دیوارهای خاكستری سبز شده است و آفتاب می تابد و برای عبور از غروب قطره قطره رنگ می بازد … و به طلوع می اندیشد می خواهم آخرین شعرم را در اولین روز سال پیشكش تو كنم تا در تنهایی ترین تنهایی ات آهسته اما برای خودت زمزمه كنی قاسم قاموس (نویسنده ی افغان) |
سلام رزيتا جان اميدوارم هميشه شاد شاد شاد باشي.:53::53:{شیت شدن}
اما وقتي عزيزاني كه نوروز 88 با اونبودي اما امسال نيستن يخ ميزني عزيز.:(هميشه همه جا شاد باشيد:53: |
رونویسی از بهار
http://img.tebyan.net/big/1388/12/20...3344695sss.jpg
رونویسی از بهار رونویسی کرده است کوه یخ از آفتاب چشمهای را با شتاب رونویسی کرده است خاک از دست بهار دانهها را چند بار رونویسی کرده است برکهای از آسمان ماه را مانند نان رونویسی میکنم مثل کوه و خاک وآب از کتاب آفتاب غلامرضا یکتاش تنظیم:بخش کودک و نوجوان http://img.tebyan.net/small/1388/12/...untitled-1.jpg |
سوز و نوروز
سوز و نوروز السلام علی ربیع الانام و نضره الایام سلام و درود بر بهار انسانها و شكوفایى دورانها نوروز روزی است که قائم ما حضرت مهدی (عج) ظهور خواهد کرد و هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما اهل بیت به انتظار فرج نشسته ایم . امام صادق (ع) وسایل الشیعه - ج ۵ - ص ۲۸۸ http://img.tebyan.net/big/1387/05/87...0798811437.jpg گل نو رسید و بویی ز بهار من نیامد چه کنم نسیم گل را که ز یار من نیامد؟ همه عمر تشنه بودم به امید آب حیوانبه جز آب شور دیده به کنار من نیامد اگر ، ای حریف ، داری نظری به روی یار یبه بهار خویش خوش شو که بهار من نیامد... مسیح نسیم در کالبد تیره زمین دمیده و مریم ها سرود خوان و معطر از خاک رسته . قل قل چهار قل خواندن جویبار به ریشه های کهن سپیدار دخیل بسته و دستهای بلند کبوده به سمت آسمان آبی استجابت جوانه زده. بوی ریحان و پونه از کنار سجاده آبشار بلند شده و ذکر گاه و بیگاه پوپک در قلب جنگل غوغا به پا کرده. مضراب باد ساقه های ترد شقایق را نواخته و بازوان بید را به رقص آورده و تسبیح شاخه یِ گیلاس را پاره کرده ، عطر گلبرگ های لطیف با هوا آمیخته و ورد آرام شکوفه های جاری در آب و آسمان را کوه شنیده و با باران بارها و بارها خوانده : بهار آمده است. اما... http://img.tebyan.net/big/1387/12/12...7511188118.jpg صبا رسید در او بوی یار نیست چه سود؟ نسیم سنبل آن گلعذار نیست چه سود؟ هزار گونه گل اندر بهار گرچه شکفت چو بوی از گل من در بهار نیست چه سود؟ درون بوته مهرش دلم بسوخت ولی متاع قلب مرا چون عیار نیست چه سود؟ خاک تیره را فروردین روشن می کند اما جان تیره را جز " دین " هیچ روشنی نیست . جان تیره را دین روشن می کند اما روزگار تیره را جز " امام مبین" هیچ روشنگری نیست. روزگار تیره را امام مبین روشن می کند اما تیره بختی هجران زدگانش را جز امید وصال هیچ پایانی نیست. http://img.tebyan.net/big/1387/12/15...4848322768.jpg گذشت عمر و خلاص از محن نمی یابم دوای درد دل ممتحن نمی یابم به جستجو همه آفاق را بپیمودم خبر ز گمشده ی خویشتن نمی یابم بهار آمد و گلها شکفت لیک چه سود؟ گلی که می طلبم در چمن نمی یابم مرا زباغ و گلستان نمی گشاید دل که بوی او زگل و نسترن نمی یابم بسوخت بال و پر جان من چو پروانه که شمع خویش به هیچ انجمن نمی یابم چگونه چاک نگردد لباس طاقت من ؟ که بوی یوسفم از پیرهن نمی یابم هامون ها به ید بیضای بهار شکافته شده اند و درختان سرد و ساکتشان شعله شکوفه به سر آورده اند اما آیا کسی از تاکستان های ازلی قلب ها نمی پرسد؟ سرزمین هایی در عمق جان انسانها که مستی ، پیاله پیاله از شاخسارشان آویخته بود و باغبانی روحانی با دستانی روشنتر از دستان موسی ریشه های بی گناهشان را در خاکی خدایی محکم و با معرفت و محبت آبیاری می کرد. باغبانی که بهار جانهای انسانها بود. باغبانی که بهار جانهای انسانها هست. http://img.tebyan.net/big/1387/05/52...3713884215.jpg باغبانی که صد نیل غفلت بین باغ های افسرده و او فاصله افتاده. باغبانی که اژدهای گناه گیاهانش عصای معجزه اش را بلعیده. باغبانی که درخت طورش در هجران و دوریش تمام سوخته. باغبانی که از او تنها نام " گل نرگس" برای ما مانده. باغبانی که با وجود تمام اینها بهاری است پاینده. باغبانی که در دست او حقیقت حیات نهفته. ودر چشمش هرگز نگرانی باغش نخفته. باغبانی که نوری است تابنده. نوروزیست که در ازل دمیده، و تا ابد زمان را در نوردیده .... چه فرخ ساعتی باشد که یار از در درون آید به گلزار خزان دیده بهار از در درون آید به هجران رفت عمرم ، وه که آسان چون رود از دل، کسی که بعد چندین انتظار از در درون آید؟ http://img.tebyan.net/big/1387/12/63...1661171136.jpg ای بهار انسانها و شكوفایى دورانها خجسته عید من آندم که چهره بگشایی هلال عید ز ابروی خویش بنمایی رسید عید و بهار آمد و جهان خوش شد ولی چه سود ز اینها مرا تو میبایی اگر حدیث تو نبوَد چه حاصل از گوشم؟ وگر تو رخ ننمایی چه سود بینایی؟ به سوی روضه ی رضوان نظر نیندازم اگر تو روضه به دیدار خود نیارایی در آرزوی تو از جان نماند جز نفسی چه شد که یک نفس ای جان من نمی آیی؟ دمی بیا که به روی تو جان برافشانم که نیست بی تو مرا طاقت شکیبایی لطافت همه خوبان ز حسن تو اثری است زهی لطافت خوبی و حسن و زیبایی برای دیدن حسن تو دیده می باید وگرنه در همه اشیا به حسن پیدایی شاید امسال آخرین سالی باشد که زمین بهاری می شود و زمان نمی شود شاید آخرین سالی باشد که از دور به او سلام می کنیم و می گوییم : السلام علی ربیع الانام و نضره الایام http://img.tebyan.net/big/1387/12/17...2131829247.jpg اللهم عجل لولیک الفرج |
قرار...
قرار...
بهاریه ای از علیرضا سپاهی لایین http://img.tebyan.net/big/1389/01/17...0517536132.jpg این شور كه در شعار دارم نوری است كه در غبار دارمشب رفت وهنوز مثل خورشید من چشم به كوهسار دارم حرفی است اگر كه بر لبانم با مردم در حصار دارم با مردم این حوالی امشب پشت سخنم قرار دارم پیغام گل است اینكه در باد بر دوش غزل، سوار دارم ** http://img.tebyan.net/big/1389/01/12...7200205120.jpg یك سال گذشت و من شب وروز یك چشم به رهگذار دارم وقت است كه ناگهان بیاید من چشم به این بها ر دارم در این سفر از بهار من نیز بر دوش زمانه بار دارم لبخند وترانه و شكوفه است باری كه دراین قطار دارم! می آید وسبز می شود باز باغی كه در این دیار دارم می خندم وغنچه می كنم نذر از آنچه به لاله زار دارم نذر است كه سبز و زنده باشد برگی كه به روی دار دارم!وقتی كه بهار آمد از كوه من با دل سنگ كار دارم! ** http://img.tebyan.net/big/1389/01/40...1114146248.jpg در این فوران سوز و سرما من دل به هوای یار دارم ای یار من ای شكوه تاریخ من با تو دلی دوچار دارم! من از گل سرخ پشت اسفند بیش از همه انتظا ر دارم امید به دست های سبزش با خنجر بی شمار دارم در خاطر من اگر هراسی است از قوم ترانه خوار دارم من خاطره های تلخ بسیار از فتنه این تبار دارم! ازصورت خشمگین داراست بر گونه اگر انار دارم ** http://img.tebyan.net/big/1389/01/20...4322773148.jpg نوروز رسید و همچنان من گوشی به صدای یار دارم فریاد بلند مردمان را یك خاطره اعتبار دارم صد زمزمه شعر برلبانم از شهر به یاد گار دارم! من شاعر آن گرسنگانم می گویم و افتخار دارم صد شعر شكفته در صف نان در نوبت انتشار دارم! در خانه فقر كودكان را با چشم امیدوار دارم! ** http://img.tebyan.net/big/1389/01/14...5214814715.jpg نوروز دوباره آمد از راه من چشم به این بهار دارم می آید و سرخ می شود باز این سبزه كه در كنار دارم برچهره سنگ می زنم رنگ از آنچه در اختیار دارم قول این غزل است و یادگاری در دفتر روزگار دارم! علیرضا سپاهی لایین |
ترانه نوروزی
بهاریهای از رضا کاظمی ترانه نوروزی سالی یه بار بهار دارم دلم خوشه به دلخوشیش فردا باهاش قرار دارم هزار تا دنگ و فنگ داره هزار تا کار و بار دارم از سر ایشونه که من بدخواه هزار هزار دارم یه وقت بتون برنخوره از شما انتظار دارم که برای ما دعا کنید با بقیه چیکار دارم؟ آره و اینا، این جوریاس کلی قرار مدار دارم اینبار میگم : «زندگیمو از تو به یادگار دارم هرچی ازم بدت میاد من واسه تو ویار دارم یه لاقبا نیستم جون تو حالا دیگه شغل و کار دارم یه چند سالی کار بکنم یه ماشین نونوار دارم نو باشه نوار هم بخونه کاست انار انار دارم سحری به بالینم بیای یه دولت بیدار دارم هوادارم کم ندارم صدتا تو لاله زار دارم لاف نیس اینا به جون تو میدونی که اعتبار دارم » امیدوارم بازم نگه: «منم عوضش وقار دارم خوشگلم و تو دل برو کشته قطار قطار دارم دس دس کنی میبرنم هزار تا خواستگار دارم» عید که میشه از بیپولی همیشه حال زار دارم ولی بی خیال کی به کیه دلم خوشه یه یار دارم هر سال با نوروز میرسه منم باهاش قرار دارم |
اکنون ساعت 05:12 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)