-
تاریخ
(
http://p30city.net/forumdisplay.php?f=25)
behnam5555 |
04-25-2012 07:36 PM |
کتیبهی کیلهشین
کتیبهی کیلهشین
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...0613-94103.JPG
منطقه باستانی اشنویه آثار متعدد تاریخی را در خود جای داده و بخشی از تاریخ تمدن ایران باستان مدیون آثاری است که در این منطقه پیدا شده است و هم اکنون بقایای آثار و تپههای متعددی که هر کدام نشان از تمدن پیشرفته جهان کهن را در سینه دارند در این خطه به جای مانده است. باستانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که این ستون ماندگار تاریخی در سال 814 قبل از میلاد به دست ایشپوینی پادشاه اورارتو در این محل نصب شده است.
مرحوم نصرتالله مشکوتی در فهرست بناهای تاریخی ایشپوینی را به اورارتو نسبت میدهد. در حالی که در متن کتیبه اسمی از اورارتو برده نشده است و از شاه تاتیری سخن میگوید اگر نائیری را با نهری امروزی که منطقهای در همان حوالی کتیبه است بدانیم امپراطوری نهری به زمانهای بسیار دور میرسد.
معنی لغوی کیلهشین
کلاشین استوار سنگ بنای تاریخ - کلاشین نام خود را از دو واژه کردی "کله به معنای سنگ قبر و شین به معنای آبی یا کبود" گرفته است لغت کل به معنای «به معنای سنگ قبر» در میان مسلمانان معنی خاصی دارد و آن عبارت است از سنگ کوچکی به صورت مکعب مستطیل یا استوانه که در کنار قبر یا در بالای سر اموات نصب مینمایند.
جایگاه تاریخی
جایگاه این سنگ تاریخی جزو ملک روستای «درود» به غرب شهرستان اشنویه است که در زبان کردی «دڕوو» به معنای خار خوانده میشود. روستای درود بالاتر از روستای شیخان در دهستان هیق قرار گرفته است معبد و گذرگاه و همچنین رشته کوه معروفی در نوار مرزی ایران و عراق نام خود را از این سنگ گرفتهاند. این سنگنوشته به جای ستون مرزی در سر راه رواندوز به اشنویه در وسط گردنه کوهی که اشنویه را از رواندوز جدا میسازد نصب شده بود با وقوع جنگ بین ایران و عراق با توجه به اهمیت تاریخی و به منظور حفظ این میراث ارزشمند فرهنگی از آسیبهای احتمالی در سال 1365 به پیشنهاد برخی از فرهنگ دوستان منطقه و با مساعدتهای مرکز باستانشناسی ایران و سازمان میراث فرهنگی این سنگنوشتهی تاریخی به موزه ارومیه انتقال یافت و با انتقال این کتیبه به موزه ارومیه از خطر نابودی نجات یافت امید است در آینده بعد از آرامش کامل با اتخاذ تدابیر لازم به محل اصلی انتقال و تحت حفاظت قرار گیرد.
مشخصات فیزیکی
کتیبه سنگی کلاشین به خاطر جنس خاص این سنگ مشهور است که این نوع سنگ در منطقه یافت نمیشود و ظاهرا این سنگ از مکان دیگری به این مکان آورده شده است کتیبه به صورت یکپارچه و با دو خط میخی او رارتویی و آشوری در هر چهار طرف سنگ دارای نوشته میباشد.
قسمت آشوری این سنگ در اثر تیراندازیهای مکرر افراد ناآگاه به شدت آسیب دیده است ولی خطوط آن هنوز خواناست. در قسمت پشت کتیبه که به زبان اورارتویی است ساییدگی بر روی سنگ دیده میشود.
ارتفاع این سنگ نوشته 167 سانتیمتر است و عرض باریک آن چهل سانتیمتر است که به عنوان رشته و اتصال در مقر چهارگوش وسط پایه به ابعاد 23x 4 سانتی متر جای گرفته است ضخامت کتیبه از بالا به پایین از 28 تا 30 سانتی متر متغیر است . اضلاع چهارگوش پایه حدود 112 x 114 سانتی متر است و این سنگ بر روی یک پایه مکعب شکل گرفته است و وزن این کتیبه همراه با پایهاش 6/1 تن میباشد.
معرفی کیلهشین
نخستین کسی که این لوحه را به دنیا معرفی کرد شولتز باستانشناس آلمانی بود که در سال 1829 این سنگ را کشف کرده و از آن کپیبرداری نمود، اما چند روز بعداز کپیبرداری این شخص به قتل رسید و هنگام کشته شدن رونوشتی را که از خطوط این سنگ برداشته بود از بین رفت.
پس از مرگ شولتز در سال 1838 ژنرال راولسنین کاشف معروف بیستون و آشورشناس مشهور انگلیسی قسمتی از خطوط این سنگ را رونویسی نمود و آن را در معرض مطالعه دانشمندان و علاقمندان قرار میدهد. در سال 1852 خانیکوف روسی و در سال 1858 بلاو از این سنگ قالب تهیه میکنند و در سال 1858 بلاو از مجموع مطالعات انجام شده مطلبی تهیه و منتشر مینماید.
در سال 1882 میلادی مستشرق دیگری به نام سایکه موفق به ترجمه متن اورارتوریی این کتیبه میشود. در سال 1890(م) دمرگان فرانسوی در جستجو و کشف راز این سنگ برمیآید. تا این تاریخ هیچگونه قالبگیری کاملی از سنگ نوشته کلاشین گرفته نشده بود در پاییز همان سال دمرگان شخصاَ به آذربایجان آمده و پس از اینکه حکومت وقت آذربایجان یکی از خوانین ایل زرزا را در اختیار وی قرار میدهد همراه با خان مزبور از دهکده هیق به طرف گردنه کلاشین حرکت میکند و پس از رسیدن به مقصد در مدت دو ساعت به طریقه اشامپاژ نسخه کاملی از تمامی جهتهای لوحه تهیه میکند.
بخشی از خطوط این لوحه که به زبان آشوری است برای اطلاع کامل از متن آن به وسیله ژاک دمرگان به پرشیل آشورشناس مشهور عرضه میگردد. پرشیل پس از زحمات فراوان موفق به ترجمه آن گردید و آن را همراه با مقدمهای در یکی از روزنامههای پاریس انتشار میدهد.
متن اصلی کتیبه کلاشین از 42 سطر تشکیل شده است و از آن چنین مستفاد میگردد که ... مهر کپوسی، ایشیوینی و منوا که هر سه از پادشاهان سرزمین توشیبا بودهاند، این سنگ را به هالدیه خداوند شهر موازیر اهدا کردند.
ولایت پارسوا در غرب دریاچه ارومیه (چی چست) قرار داشت و در قرن ششم قبل از میلاد دولت جدیدی بنام هالدیه یا خالدیه ظهور کرده و ولایت پارسوا را به خود ضمیمه کرده پادشاه خالدی سنگ کلاشین را تراشیده و در گردنه کلاشین در جنوب غربی دریاچه نزدیک سرحد نصب کرده است.
ترجمه متن اورارتویی سنگ نوشته کلاشین
نزد خدای خالدی به شهر موساسیر برای تقدیس آمدند رمهای به خدای خالدی تقدیم داشته و چنین گفتند آن کس که این رمههای رهاشده را از جلوی دروازه معبد خدای خالدی بریابد، آنکس که بیند آنها را میدزدند و خود را در تاریک و خفا پنهان سازد، و آنکس که در مرکز شهر موساسیر زندگی میکند و میشنود.
مشخص این رمهها را، از برابر دروازههای خدای خالدی از نابودی آنها، افسرده نمیشود به چنین آدمی، خدای خالدی مرحمت و الطاف بیکران ندارد و نسل او را از روی زمین برخواهد داشت.
هر کس این سنگنبشته را از این جا بردارد، هر کس این سنگنبشته را بشکند، هر کس به کس دیگری بگوید، برو این سنگبشته را بشکن، تمامی خدایان شهر موساسیر، خدای خالدی، خدای هوا، خدای خورشید نسلش را از روی زمین برخواهد انداخت.
«ترجمه متن اورارتویی سنگ نوشته کلاشین»
آنگاه که ایشپوینی پسر «ساردور»
شاه بزرگ، شاه قدرتمند،
شاه جهان،
شاه سرزمین «نایری»
سرور بزرگ شهر «توشیبا شهر»
و «منووا» پسر او
نزد خدای «خالدی»
به شهر «موساسیر»
به معبد بلندی
که برای خدای «خالدی»
بنا کرده بودند، آمدند،
«ایشپوینی» پسر «ساردور»
برای معبد بزرگ،
جنگ افزارهای نفیس، و
رمه های زیبا
آورده است.
«ایشپوینی» اشیاء مفرغی
و ظروف مفرغی
آورده است.
ایشپوینی
رمههای بسیار
آورده است
(که)
تمام این هدایا را
دوباره (مجددا)
(برای این معبد)
مقرر داشته است.
«ایشپوینی»
تمامی این هدایا را
در برابر دوازده «خالدی»
به خدای «خالدی»
به خاطر (دوام) زندگی خود،
ارزانی می دارد...
«ایشپوینی» بعنوان کفاره
1112 گاو
9120 ( بز فربه، و قوچ،)و
12480 بز فربه
برای وقف آورده است
هنگامیکه «ایشپوینی» پسر «ساردور»
شاه بزرگ، شاه قدرتمند،
شاه جهان،
شاه سرزمین «نایری»
سرور بزرگ شهر «توشپا شهر» در برابر «خالدی»
به نیاز، آمد
برای (جلب) مرحمت خدای «خالدی»
این...
و سپس،
او «ایشپوینی»
این حیوانات و اشیا را
در مسیر دروازه های، معبد خدای «خالدی» گذارد.
در «موساسیر» رمه های (اهدایی) را، نگهبانان رها کرده، یا در نگهداری آنها کوتاهی کرده بودند.
از برابر دروازههای (معبد) خدای «خالدی» دزدیدند و فروختند.
اینکه در اینهنگام که آنها «ایشپوینی» پسر «ساردور» و «منوا» پسر اپشیوینی
به شهر موساسیر
برای تقدس آمدند
رمه ای به خدای «خالدی»
تقدیم داشته و چنین گفتند:
آن کس که این رمه های رها شده را از جلوی دروازه «خالدی»
بدزدد، آن کس که ببیند آنها را می دزدند، و خود را در تاریکی و خفا پنهان سازد، آن کس که در مرکز شهر «موساسیر» زندگی میکند.
و میشنود شخصی (این) رمهها را، از برابر دروازههای «خالدی» دزدیده و به همراه (خود) برده است، و از نابودی آنها، ناراحت (افسرده) نمیشود، به چنین آدمی، خدای «خالدی» مرحمت ندارد، و نسل او را از روی زمین برخواهد داشت.
هر کس این کتیبه را از این جا بردارد، هر کس این کتیبه را بشکند، هر کس که به کس دیگر بگوید «برو... این کتیبه را بشکن، تمامی خدایان شهر «موساسیر» خدای «خالدی»، خدای «هوا» و خدای «خورشید» نسلش را از روی زمین، برخواهند داشت.
منابع و مآخذ :
1. محمود پدرام، تمدن مهاباد، چاپ 1373، نشرهور
2. عبدالحسین آذرنگ، تاریخ تمدن، هنری لوکاس، چاپ اول1372، کیهان
3. یونس مروارید، مراغه، چاپ دوم 1371، انتشارات علمی
4. اشنویه گنجینه آثار باستانی ، پرویز راد، روزنامه کیهان 17 بهمن 1374
|
اکنون ساعت 08:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)