![]() |
دانلود دکلمه (به همراه متن اشعار)
دکلمه: پرویز پرستویی شاعر: محمد علی بهمنی عطر حضور شما نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری صدایی از صدای عشق خوشتر نیست ، حافظ گفت اگر چه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من ، نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس می کنم اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟ ... دانلود دکلمه http://s3.picofile.com/file/76722114...Shoma.mp3.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه
دکلمه: خسرو شکیبایی شاعر: سهراب سپهری آب را گل نکنیم در فرودست انگار کفتری می خورد آب یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید یا در آبادی کوزه ای پر می گردد آب را گل نکنیم شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب زن زیبایی آمده لب رود آب را گل نکنیم روی زیبا دوبرابر شده است چه گوارا این آب چه زلال این رود مردم بالا دست چه صفایی دارند چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد من ندیدم دهشان بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است مردمش می دانند که شقایق چه گلی است بی گمان آنجا آبی آبی است غنچه ای می شکفد اهل ده باخبرند چه دهی باید باشد کوچه باغش پر موسیقی باد مردمان سر رود آب را می فهمند گل نکردنش ما نیز آب را گل نکنیم ... لینک دانلود http://s3.picofile.com/file/76849095...ibaei.wma.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه
دکلمه: پرویز پرستویی شاعر: مجتبی معظمی اهل روزگار بدانند این دل نوشته ها را دوستش دارم همه ی این کلمات و واژه ها را...که نه! که تمامی مقصود دلم را... اهل روزگار بدانند که من او را دوست میدارم هنوز عطر نگاه او با من است... هنوز آن دستمالی که اتو کشیده کنج رف است برای من یعنی تمنای او حتی آن مهری که به کین آمیخته است هنوز آن گوشه های نایاب دلم سی بودن با او بی قرار است هنوز نامش عزیزترین قشنگی هاست در این اوقات ناخوش دلتنگی ها... هنوز... لینک دانلود http://s2.picofile.com/file/76849115...a_ra_.wma.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه به همراه متن اشعار
شاعر: حمید رضا رجایی حالمان بد نیست غم کم میخوریم حالمان بد نیست غم کم میخوریم کم که نه هرروز کم کم میخوریم آب میخواهم سرابم میدهند عشق میورزم عذابم میدهند خود نمیدانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بیگناهی بودم و دارم زدند سنگ را بستند و سگ آزاد شد یکشبه بی داد آمد داد شد عشق آخر تیشه زد بر ریشهام تیشه زد بر ریشه اندیشهام عشق اگر این است مرتد می شوم خوب اگر این است من بد می شوم بس کن ای دل نابسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است در میان خلق سردر گم شدم عاقبت آلوده مردم شدم بعد از این با بی کسی خو میکنم هر چه در دل داشتم رو میکنم من نمیگویم دگر گفتن بس است گفتن اما هیچ نشنفتن بس است روزگارت باد شیرین شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش نیستم از مردم خنجر به دست بت برستم بت برستم بت برست بت برستم بت برستی کار ماست چشم مستی تحفه بازار ماست درد میبارد چون لب تر میکنم طالعم شوم است باور میکنم من که با دریا تلاطم کردهام راه دریا را چرا گم کردهام قفل غم بر درب سلولم مزن من خودم خوش باورم گولم مزن من نمیگویم که خاموشم مکن من نمیگویم فراموشم مکن من نمیگویم که با من یار باش من نمیگویم مرا غمخوار باش آه ! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود راه رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آ باد بود از در و دیوارتان خون میچکد خون صد فرهاد مجنون میچکد خستهام از قصه های شومتان خسته از همدردی مسمومتان این همه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی کسی مجنون نشد آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان کوه کندن گر نباشد پیشه ام گویی از فرهاد دارد ریشه ام عشق از من دور و پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود گر نرفتم هر دو پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بود هیچ کس ایا فکرما را کرد؟ نه فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود ازما میگریخت چند روزی است که حالم دیدنی است حال من از این و آن پرسیدنی است گاه بر روی زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفأل میزنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت « ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم» دانلود دکلمه http://s3.picofile.com/file/76722135..._nist.mp3.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه به همراه متن اشعار
دکلمه: پرویز پرستویی شاعر: مجتبی معظمی دوستت دارم يک بار خواب ديدن تو به تمام عمر می ارزد! پس نگو! نگو که رويای دور از دسترس خوش نيست ، قبول ندارم! گرچه به ظاهر جسم خسته است ولی دل دريايی ست تاب و توانش بيش از اين هاست دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد ، باشد! دوست خواهم داشت بيشتر از ديروز باکی ندارم از هيچ کس و هرکس که تو را دارم عزيز... لینک دانلود http://s1.picofile.com/file/76659256...aaram.mp3.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه به همراه متن اشعار
دکلمه: خسرو شکیبایی شاعر: سیدعلی صالحی حال همهی ما خوب است سلام! حال همهی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند با اين همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان! تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم رويا شبيه شمايل شقايق نيست! راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانهئی خريدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار ... هی بخند! بیپرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد فردا را به فال نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد از فرازِ کوچهی ما میگذرد باد بوی نامهای کسان من میدهد يادت میآيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری!؟ نه ریرا جان نامهام بايد کوتاه باشد ساده باشد بی حرفی از ابهام و آينه، از نو برايت مینويسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن! ... لینک دانلود http://s2.picofile.com/file/7664572682/khosro.mp3.html {پپوله}:53:{پپوله} |
دانلود دکلمه به همراه متن اشعار
دکلمه: وحید جلیلوند شاعر: سیدعلی صالحی نشانی پنجم همين جا، نزديک به همين ميلِ هميشهی رفتن انگار که بادبادکی از ياد رفته بر خارِ خوشباور چشم به راهِ کودکانِ دبستانیِ دور هی بیقراریِ غروب را تحمل میکند، اما کمی دورتر از بادِ نابَلَد عدهای آشنا مشغولِ چراغانی کوچه تا انتهای آينهاند، انگار شبِ ديدارِ باران و بوسه نزديک است. تو هی زلالتر از باران، نازکتر از نسيم، دلِ بیقرارِ من، ریرا! رو به آن نيمکتِ رنگ و رو رفته بال بوتهی بابونه ... همان کنارِ ايستگاهِ پنجشنبه، همانجا، نزديک به همان ميلِ هميشهی رفتن! اگر میآمدی، میدانستی چرا هميشه، رفتن به سوی حريمِ علاقه آسان و باز آمدن از تصرفِ بوسه دشوار است! راستی مگر نشانیِ ما همان کوچهی پيچکپوشِ دريا نبود؟ پس من اينجا چه میکنم؟ از اين چند چراغِ شکسته چه میخواهم؟ اينجا هيچکدام از اين همه پنجرهی پلکبستهی غمگين هم نمیداند کدام ستاره در خوابِ ما گريان است. من البته آن شب آمدم آمدم حتی تا همان کاشیِ لَبْلعابیِ آبی تا همان کاشیِ شبْ شکستهی هفتم، اما جز فال روشنی از رازِ حافظ و عَطرِ غريبی از گيسوی خيسِ تو با من نبود. آمدم، در زدم، بوی ديوار و دلْدلِ آبی دريا میآمد، نبودی و هيچ همسايهای انگار تُرا نمیشناخت، ديگر از آن همه کاشی از آن همه کلمه، کبوتر و ارغوان انگار هيچ نشانهی روشنی نبود، کسی از کوچه نمیگذشت تنها مادری از آوازِ گريههای پنهانی از همان بالای هشتیِ کوچه میآمد، نه شتابی در پيش و نه زنبيلی در دَست فقط انگار زير لب چيزی میگفت. خاموش و خسته صبور و بیپاسخ از کنار ناديدهام گذشت. آه اگر بميرم اين لحظه چه کبوترانی که ديگر از بالای آسمان به بامِ حَرَم باز نخواهند گشت! ریرا جان! ميان ما مگر چند رودِ گِلآلودِ پُر گريه میگذرد که از اين دامنه تا آن دامنه که تويی هيچ پُلی از خوابِ پروانه نمیبينم ...! لینک دانلود http://s3.picofile.com/file/76639762...lvand.mp3.html {پپوله}:53:{پپوله} |
اکنون ساعت 01:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)