نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 01-14-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض پیرایش و بازسازی زبان

من گمان می کنم که تا یکی – دو نسل دیگر ما هم با زبان حافظ و سعدی همان نسبتی را خواهیم داشت که انگلیسیها با زبان چاسر یا شکسپیر دارند. روزگاری بود که در این سرزمین شعر مایۀ حیاتی فرهنگ بود و همۀ مردم، از عارف و عامی، برای موسیقی و وزن شعر گوشی حساس داشتند و ناچار نبودند که عروض شمس قیس بدانند تا بفهمند که این عبارت وزن دارد یا نه. اما امروز این حساسیت طبیعی و «غریزی» - که از زیستن در زیستبوم فرهنگی و کسب «غریزه»های فرهنگی حاصل می شد - رفته - رفته از دست می رود، زیرا دیگر شعر چندان مایۀ حیاتی فرهنگ ما نیست.

و بهرحال، داریم چهارنعل به سوی فرهنگ و جهان تکنولوژیک می تازیم و در چنین جهان و چنین فرهنگی شعر چگونه می تواند مایۀ حیاتی فرهنگ باشد؟ و آنهایی که گمان می کنند با دانستن معنای اصطناع و استیحاش و استخفاف و استعانت و یا درست نوشتن آنها رشتۀ پیوند خود را با فرهنگ گذشته نگاه می داریم، چه بیگانه اند با معنای باطنی فرهنگ وتاریخ و زندگی بشری!


و اما در باب نثر: ما امروز به زبان نثر بیش از گذشته نیاز داریم زیرا در گذشته همۀ آن چیزهایی را که لازم بود بنویسند، از سر تفنن یا به جهات دیگر، به زبان نظم می توانستند بگویند و می گفتند. اما امروز با درآمیختگی با فرهنگ و تمدن غربی و نیاز ناگزیر به بیان آنچه از آنسوی جهان به ما می رسد، ناگزیریم که زبان نثر را که به دست زبان بازان تاریخ - و تذکره نویس یا قلنبه گویان فلسفه و فقه و کلام و عرفان نویس به هیولایی تنومند، اما با پاهایی علیل و گرفتار تنگی نفس و هزار بیماری دیگر، بدل شده است، بپیراییم و بازسازی کنیم. براستی، ما به یک آسیب شناسی جدی نیاز داریم تا آسیب هایی را که از راه دست اندازیهای خود سرانۀ این گروه به زبان فارسی رسیده است، بررسی کند.

و برای این کار باید ایستاد و شک کرد. و شک کرد و پرسید: از اینهمه لغتها و اصطلاحها و قالبهای عبارتی و عبارتهای قالبی که به ضرب - و - زور این جماعت وارد نثر فارسی شده کدامها درست و جانشین ناپذیر و دارای بار معنایی و تاریخی حقیقی است و کدامها پاره - سنگهایی گلوگیر که به زبان فارسی زورچیان شده است.

این سیر جانشین شدن واژه ها و ترکیبهای عجیب عربی - فارسی (بویژه در زمینه فعلها) چرا پیدا شده و چرا باید آنها را همچون میراثهای ناگزیر زبان فارسی پذیرفت؟ چرا به جای «گسیختن» یا «بریدن» نخست گفته اند «قطع کردن» و سپس «منقطع نمودن» و سپس «انقطاع حاصل نمودن»، ویا بجای «بازگشتن» گفته اند «به اتمام رسیدن»، «اختتام یافتن»، «مؤدی به ... شدن» و دهها و صدها و هزارها نمونۀ دیگر که تنها فایدۀ شان انباشتن حافظه از مترادفهای زاید است. حاصل اینگونه رفتار با زبان چه بوده است؟





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید