
01-21-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر کودک -اشعار كودكانه
داداش من خوابیده
لحاف رو روش کشیده
تو خواب داره میخنده
کی دیده کی شنیده
شاید که یه فرشته اومده از آسمون
براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون
ماهی زرد و سرخ من تو آب شنا می کنه برام
وقتی که نزدیکش می شم دهنشو وا می کنه برام
یه روز به ماهی گفتم بیا باهم بازی کنیم
خنده ای کرد و گفتش ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه
ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل واشده دوباره
برو به باغ و صحرا
عسل بساز برا ما
ستاره مهربون به من نگاه میکنی
اسم ستاره هارو بازم صدا میکنی
دلم میخواد همیشه پیش شما بمونم
کنار یک ستاره تا صبح بیدار بمونم
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبی خوابیده
دیروز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن
تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|